یکی از صحنه های پرتنش فیلم The Visit، ترس و عدم اطمینان را به خوبی نشان می دهد.

این تصویر لحظه ای کلیدی را ثبت می کند که در آن تایلر در اتاق و پدربزرگ و مادربزرگ مشکوک در بیرون، مخاطب را در تعلیق نگه می دارند.
فیلمی که در سال 2015 اکران شد، M. Night Shyamalan بازگشت خود را با فیلم ترسناک “یافته شده” The Visit آغاز کرد. داستان درباره خواهر و برادر نوجوانی است که برای گذراندن پنج روز با پدربزرگ و مادربزرگ مادری شان فرستاده می شوند، کسانی که هرگز آنها را ندیده اند. اما هر چه بیشتر آنجا می مانند، بیشتر متوجه می شوند که چیزی اشتباه است.
مانند بیشتر فیلم هایش، این فیلم هم یک پیچش داستانی شامالان دارد، و اینجا کاملا خوب عمل می کند. معلوم می شود که پدربزرگ و مادربزرگ، پدربزرگ و مادربزرگ واقعی نیستند، بلکه بیماران روانی فراری هستند که پدربزرگ و مادربزرگ بچه ها را کشته اند و جای آنها را در خانه گرفته اند.
مانند فیلم اصلی، این فیلم درباره کسی است که می خواهد وارد زندگی دیگری شود و جای او را بگیرد، و زندگی اش را تسخیر کند. در این مورد، آنها موفق شدند و احتمالا این وانمودسازی را حفظ می کردند اگر آن دو نوجوان که برای یک هفته آمدند و فریب را کشف کردند، نبودند.
یک تفاوت این است که قاتلان در این فیلم واقعا علاقه ای به پدربزرگ و مادربزرگ بودن برای نوجوانان ندارند، بلکه فقط وانمود می کنند تا اسرار تاریک خود را حفظ کنند. این باعث می شود که این نسخه از این مضمون حتی ترسناک تر باشد.
تصویری از فیلم Poison Ivy که درو بریمور و سارا گیلبرت را در نقش های اصلی نشان می دهد.

این صحنه به خوبی تنش و پویایی شخصیت های آیوی و سیلویا را در این درام روانشناختی به تصویر می کشد.
Poison Ivy فیلمی است که مضمون آن به خوبی با دسته فیلم های شبیه The Hand That Rocks The Cradle همخوانی دارد، اما از زاویه دیگری به داستان می پردازد. به جای پرستاری که می خواهد مادر را بیرون کند و جای او را در خانواده بگیرد، در این فیلم یک نوجوان می خواهد جای دوستش را در خانواده بگیرد، با پیامدهای ویرانگر.
درو بریمور (Drew Barrymore) در نقش آیوی (Ivy)، نوجوانی که تصمیم می گیرد وارد خانه شود و سپس تلاش می کند پدر دوستش را اغوا کند، بازی می کند. اما در این مورد، تنها دختر خانواده، سیلویا (Sylvie) با بازی سارا گیلبرت (Sara Gilbert)، متوجه اتفاقات می شود و سعی می کند آیوی را از زندگی اش دور کند قبل از اینکه خانواده اش را نابود کند.
با وجود اینکه شخصیت شرور اصلی نوجوانی است که پدر را اغوا می کند و عملا مادر را می کشد، این روایت حتی آزاردهنده تر از داستان اصلی بود. این فیلم پایانی مشابه اثر اصلی داشت، چرا که با مرگ شخصیت منفی، دوران وحشت آنها به پایان رسید.
در فیلم Bad Influence، لحظه ای پر از خطر بین جیمز اسپیدر و راب لو به تصویر کشیده شده است.

این تصویر نمادی از بازی موش و گربه خطرناک و نفوذ ویرانگر است که در طول فیلم مشاهده می شود.
نه تنها کرتیس هنسن فیلم The Hand that Rocks the Cradle را کارگردانی کرد، بلکه او دو سال قبل از آن هم داستانی مشابه با زاویه دیدی متفاوت در فیلم Bad Influence را کارگردانی کرد. به جای یک غریبه که می آید تا با زور وارد شدن به یک خانواده آن را از بین ببرد، در این فیلم یک غریبه زندگی یک مرد را با وسوسه کردنش به تباهی می کشاند.
راب لو (Rob Lowe) در نقش الکس (Alex)، غریبه جذاب، با مایکل (Michael) با بازی جیمز اسپیدر (James Spader)، مردی ناشی از نظر اجتماعی که اجازه می دهد دیگران او را تحت فشار قرار دهند، آشنا می شود. سپس الکس مایکل را متقاعد می کند که خود را رها کند و کارهایی انجام دهد که از تحت فشار قرار گرفتن همیشگی اش جلوگیری کند. نتیجه یک بازی موش و گربه بین این دو است که به تراژدی ختم می شود.
همانطور که گفته شد، در اینجا تخریب خانواده ای وجود ندارد، اما این فیلم در جوهره خود با فیلم های شبیه The Hand That Rocks The Cradle هم راستا است، از این نظر که یک نفر وارد زندگی دیگری می شود و سعی می کند آن را به شکلی که خودش می خواهد شکل دهد. بازی ها عالی بودند، و این نگاهی به داستان از دیدگاه مردانه توسط همان کارگردان بود.
Single White Female (1992)
در همان سالی که فیلم The Hand that Rocks the Cradle اکران شد، فیلمی بسیار مشابه نیز در سینماها به نمایش درآمد. آن فیلم Single White Female بود که جنیفر جیسون لی (Jennifer Jason Leigh) در نقش هدی (Hedy)، زنی که به یک آگهی پاسخ می دهد و هم اتاقی آلی (Allie) با بازی بریجت فوندا (Bridget Fonda)، یک طراح موفق نرم افزار، می شود، بازی می کند.
درست مانند اثر اصلی، Single White Female یک غریبه را نشان می دهد که زنی موفق را می بیند و زندگی او را برای خودش می خواهد. هر دو فیلم نشان می دهند که غریبه هر چه بیشتر درگیر می شود و شرایط را برای نفوذ و جایگزینی هم اتاقی اش فراهم می کند.
این فیلم درباره یک شخصیتی با چالش های روانی است که با وضعیت روانی پیچیده خود، زندگی دیگری را کاملا نابود می کند و در پایان او را تنها و پوچ رها می کند. همچنین یک دنباله ضعیف تر 13 سال بعد ساخته شد.
Orphan (2009)
صحنه ای از فیلم ترسناک Orphan که شخصیت اصلی را در حال تفکر نشان می دهد.

این نما، یتیم مرموز را در خارج از خانه به تصویر می کشد، حالتی که به خوبی رمز و راز و تهدید پنهان شخصیت را منعکس می کند.
Orphan مضمون اصلی فیلم های شبیه The Hand That Rocks The Cradle را برداشته و مهاجم بیرونی را به یک “کودک” تبدیل می کند. در این فیلم، زوجی که برای داشتن فرزند تلاش کرده اند، تصمیم می گیرند دختری 9 ساله روسی به نام استر (Esther) را به فرزندی قبول کنند. اما تا زمانی که خیلی دیر می شود، متوجه نمی شوند که استر اصلا یک کودک نیست.
در طول فیلم، استر (Esther) رفتارهای گیج کننده ای از خود نشان می دهد که باعث می شود کیت (Kate)، مادر، متوجه شود که مشکلی وجود دارد، و وقتی او بالاخره حقیقت را می فهمد، نبردی مرگبار رخ می دهد. این فیلم کمی بیشتر شبیه اثر قبلی The Visit است، جایی که استر (Esther) در حالت حفظ خود است و برای حفظ رازش هر کاری، از جمله قتل، انجام می دهد.
چیزی که تکان دهنده تر است این است که Orphan بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده، و حتی پس از آن مورد مشابهی رخ داد که والدین خوانده از این فیلم به عنوان بهانه ای استفاده کردند تا بگویند چرا احساس می کردند دخترشان واقعا یک کودک نیست. این یک داستان آزاردهنده است و حتی در سال 2022 یک پیش درآمد هم دریافت کرد.
Fatal Attraction (1987)
Fatal Attraction یک فیلم هیجان انگیز درباره مردی است که با زنی رابطه دارد، اما متوجه می شود که وقتی او سعی می کند به رابطه پایان دهد، زن رهایش نمی کند. مایکل داگلاس (Michael Douglas) نقش دن (Dan) و گلن کلوز (Glenn Close) نقش الکس (Alex)، زنی که او با او رابطه دارد، را بازی می کنند. وقتی دن سعی می کند رابطه را قطع کند، الکس به فکر خودکشی می افتد و سپس شروع به آزار دادن دن و خانواده اش می کند.
برخلاف فیلم های شبیه The Hand That Rocks The Cradle، الکس (Alex) نمی خواهد جای همسر دن (Dan)، بث (Beth)، را در خانواده بگیرد. او فقط می خواهد دن را برای خودش داشته باشد و کارهای وحشتناکی را با همسر و دختر او انجام می دهد تا سعی کند آنها را دور کند. در پایان، او کاملا از کنترل خارج می شود و حمله ای تمام عیار به خانواده انجام می دهد.
پایان Fatal Attraction امروز کمی مشکل ساز است، با آمدن همسر دن (Dan) برای نجات او و تقریبا بلافاصله بخشیدن او به خاطر گناهش. همچنین کنایه آمیز است که پایان فیلم قرار بود تراژیک تر باشد، با خودکشی الکس (Alex)، که باعث می شد به نظر برسد دن او را کشته تا زندگی اش را تباه کند. این تراژدی می توانست همه چیز را درباره فیلم تغییر دهد.
Stoker (2013)
نمایی از فیلم Stoker که متیو گود و نیکول کیدمن را در کنار هم نشان می دهد.

این تصویر، چارلی استوکر را در کنار ایولین نشان می دهد، که نمادی از نفوذ آرام اما ویرانگر او در خانواده است.
Stoker فیلمی پیچیده درباره خانواده ای است که بزرگترین مردش می میرد، و برادرش به خانه نقل مکان می کند و به آرامی جای او را در خانواده می گیرد. به کارگردانی کارگردان ژاپنی و خلاق، پارک چان-ووک (Oldboy)، متیو گود (Matthew Goode) نقش چارلی استوکر (Charlie Stoker)، برادری که با ایولین (Evelyn) با بازی نیکول کیدمن (Nicole Kidman) و دخترش ایندیا (India) با بازی میا واشیکوفسکا (Mia Wasikowska) زندگی می کند، را بازی می کند.
فیلم زمانی بسیار ترسناک می شود که او با ادامه دادن به دلبری از ایولین، بیشتر به ایندیا توجه می کند. این باعث می شود که ایندیا ویژگی های خصمانه تری پیدا کند، که چارلی تقریبا او را به آن تشویق می کند، و او به آرامی شروع به نابودی این خانواده کوچک و از هم گسیخته تنها با حضورش می کند.
برخلاف بسیاری از فیلم های مشابه، چارلی در نابودی این خانواده موفق می شود. با این حال، این ایده را یک قدم فراتر می برد. چارلی پیروز نمی شود، بلکه یک عضو دیگر خانواده را به ارتکاب اعمال وحشتناک فاسد می کند و پایانی تکان دهنده و تاریک به داستان می دهد.
Fear (1996)
مارک والبرگ در نقش دیوید مک کال در فیلم Fear، با پوزخندی شیطانی ظاهر می شود.

این پوزخند دیوید، شخصیت خطرناک و مخرب او را به تصویر می کشد که زندگی خانواده ای را تهدید می کند.
Fear فیلمی درباره یک مرد جوان خوش چهره و جذاب است که با یک زن جوان قرار می گذارد و به آرامی زندگی خانواده اش را نابود می کند. این فیلم که در سال 1996 منتشر شد، یکی از اولین نقش آفرینی های مارک والبرگ (Mark Wahlberg) بود که در آن نقش دیوید (David)، مرد جوانی که با نیکول (Nicole) نوجوان (با بازی ریس ویترسپون Reese Witherspoon) قرار می گذارد، را بازی می کند.
در حالی که پدر نیکول (Nicole) (با بازی ویلیام پترسن William Petersen) از دیوید (David) خوشش نمی آید، نگرانی های او کاملا منطقی است، زیرا دیوید تمایلات خشونت آمیزی از خود نشان می دهد و نیکول نمی تواند او را رها کند. این فیلم، مانند فیلم های شبیه The Hand That Rocks The Cradle، درباره فردی است که به کسی وسواس پیدا می کند و از رها کردن او امتناع می ورزد، در حالی که زندگی اش را نابود می کند.
دیوید (David) حتی از شخصیت شرور فیلم اصلی هم خطرناک تر و شرورتر است، چرا که او مردی خشن است که به هر کسی که عصبانی اش کند آسیب می رساند و واقعا به عشق یا پذیرش اهمیتی نمی دهد. او فقط تخریب می خواهد.
The Good Son (1993)
الایجا وود و مکالی کالکین در صحنه ای نمادین از فیلم The Good Son.

این تصویر، مکالی کالکین و الایجا وود را در حال سیگار کشیدن نشان می دهد، لحظه ای که بر پیچیدگی و تاریکی روابط شخصیت ها در این فیلم تاکید دارد.
The Good Son شبیه Orphan و Poison Ivy است، اما به دلیل سن شخصیت ها بسیار آزاردهنده تر است. مکالی کالکین (Macaulay Culkin) که تازه از نقش برجسته اش در Home Alone بیرون آمده بود، نقش بسیار متفاوتی را به عنوان یک جامعه ستیز جوان ایفا کرد که قصد دارد زندگی مرد جوان دیگری و خانواده اش را نابود کند.
الایجا وود (Elijah Wood) نقش مارک (Mark)، مرد جوانی که مادرش فوت کرده است، را بازی می کند، بنابراین پدرش او را به خانه عمه و عمویش و بچه های آنها، کانی (Connie) با بازی کویین کالکین (Quinn Culkin) و هنری (Henry) با بازی کالکین، می فرستد. از این دو، هنری (Henry) معلوم می شود که بچه ی شرور است، و پدر و مادرش نمی توانند ببینند که او تمایلات خشونت آمیزی از خود نشان می دهد.
برخلاف برخی از فیلم های این فهرست، The Good Son فردی را که فعالانه سعی در نابودی خانواده دارد، به عنوان بخشی از خانواده معرفی می کند، و مرد جوانی که او به دنبال سرزنش اوست، یک غریبه بی گناه است. با وجود این تفاوت، این دو فیلم در ساختار بسیار شبیه به هم هستند، و هر کدام با یک ضربه ناگهانی و قوی به پایان می رسند.
Rosemary’s Baby (1968)
تصویری به یاد ماندنی از میا فارو در نقش رزماری در پایان فیلم Rosemary’s Baby.

این نما، وحشت و ناامیدی رزماری را به خوبی نشان می دهد که درگیر دسیسه ای تاریک شده است.
Rosemary’s Baby بسیار شبیه به مضامین فیلم های شبیه The Hand That Rocks The Cradle است، اما در مقیاسی بسیار بزرگتر. به جای اینکه یک نفر وارد زندگی خانواده ای شود و سعی کند آنها را به شکلی که خودش می خواهد دستکاری کند، در این فیلم یک فرقه کامل در حال کنترل اوضاع است تا خانواده را به سمتی که می خواهند ببرند.
البته، Rosemary’s Baby درباره کسی نیست که می خواهد جای عضوی از خانواده را بگیرد، بلکه درباره فرقه ای است که سعی می کند مطمئن شود رزماری (Rosemary) از ضد مسیح باردار شود. به طرز تکان دهنده ای، حتی همسر رزماری نیز بخشی از این توطئه است، که این موضوع را حتی سخت تر قابل قبول می کند.
این شاید برترین فیلم مورد تحسین منتقدان باشد که در این ژانر قرار می گیرد، چرا که دو نامزدی اسکار به دست آورد و جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای روث گوردون (Ruth Gordon) کسب کرد. همچنین در سال 1393 خورشیدی به فهرست ملی فیلم کتابخانه کنگره اضافه شد.
این فیلم ها، از جمله The Visit، Poison Ivy و Fatal Attraction، هر یک به شیوه ای منحصر به فرد به موضوع نفوذ، وسواس و تخریب در روابط انسانی می پردازند. چه مهاجم یک پرستار بچه، یک نوجوان، یک غریبه کاریزماتیک یا حتی یک فرقه باشد، این آثار به ما نشان می دهند که چگونه زندگی یک فرد یا خانواده می تواند توسط نیروهای بیرونی یا درونی به ویرانی کشیده شود و مرزهای اعتماد و امنیت را در هم بشکند.
10 Most Disturbing Movies Like The Hand That Rocks The Cradle