دلایل زیادی وجود دارد که چرا من از تعدادی بازی دلسرد شدم، اما دلیل اینکه بازی Hollow Knight را متوقف کردم، شاید عجیب ترین دلیلی باشد که تا به حال داشته ام. حالا، با بازی Hollow Knight: Silksong که بالاخره، هنوز کمی باورنکردنی، در دستان ماست، به این فکر می کنم که برای اولین بار پس از سال ها به Hallownest برگردم. این بازگشت به Hollow Knight برای Silksong، تنها در صورتی ممکن است که بتوانم کارمای فاسد آخرین باری که آن را بازی کردم، از بین ببرم.
سال 1397 بود، و من داشتم Hollow Knight را روی Nintendo Switch خودم بازی می کردم. بدیهی است که این یک چیز خاص بود، و در حالی که انتشار اصلی آن را از دست داده بودم، به سرعت نسخه قابل حمل آن را گرفتم و حتی سریع تر به طور کامل در دنیای آن غرق شدم. بنابراین، با چشم انداز یک پرواز سه ساعته به خانه، دقیقاً می دانستم که چگونه قرار است وقتم را پر کنم.
هفت سال گذشته است، و به دلایلی که به زودی روشن خواهد شد، دیگر هیچ خاطره ای از اینکه دقیقاً در کجای این تجربه محکوم به فنای Hollow Knight قرار داشتم، ندارم. اما می دانم که بعد از پیاده شدن از این پرواز، دیگر هرگز Hollow Knight را بازی نکردم، و حالا زمان مناسبی برای بازگشت به Hollow Knight برای Silksong است، چرا که این واقعاً تقصیر Hollow Knight نبود.
بازگشت به Hollow Knight برای Silksong و خاطرات تلخ
اولین نشانه اینکه مشکلی وجود داشت، باید زمانی می بود که من در صندلی وسط نشستم. این همیشه بد است، اما وقتی قد شما 1.83 متر و وزن شما 100 کیلوگرم است، و با یک شرکت هواپیمایی ارزان قیمت پرواز می کنید، حتی بدتر هم می شود. این پازل وحشتناک انسانی زمانی کامل شد که دو مرد درشت هیکل در دو طرف من نشستند. مطمئن هستم که در واقعیت، این دو نفر کاملاً اندازه طبیعی داشتند، اما حافظه من آنها را به تایتان هایی تبدیل کرده است که برای سه ساعت بعد، مرا روی صندلی ام له کردند.
با این حال، من Switch خود را بیرون آوردم و از جایی که قبلاً Hollow Knight را رها کرده بودم، ادامه دادم. حالا با نزدیک شدن Silksong، تصمیم به بازگشت به Hollow Knight برای Silksong گرفتم. حتی با وجود فشردگی ام، این ممکن بود خوب باشد اگر دو همسفر من، که هر دو کت و شلوار کاری پوشیده بودند، لپ تاپ هایشان را بیرون نمی آوردند و شروع به انجام کارهای روزمره خود در هواپیما نمی کردند. من تمام تلاشم را کردم که روی بازی تمرکز کنم، اما نمی توانستم از این احساس که کمی شبیه یک بچه کوچک هستم که با اسباب بازی بازی می کند در حالی که بزرگسالان اطرافم کار واقعی شان را انجام می دهند، خلاص شوم.
و سپس گیر کردم، رویدادی که انگیزه ام را برای بازگشت به Hollow Knight برای Silksong کاهش داد. یادم نمی آید با کدام باس می جنگیدم، اما می دانم که نتوانستم آنها را شکست دهم. این یک پرواز به خصوص طولانی نبود، و مطمئن هستم که فقط کمتر از یک ساعت با این نبرد دست و پنجه نرم می کردم. اما باز هم، حافظه من این رویداد را تغییر داده و پیچانده است به طوری که احساس می کنم تمام مسیر تا خانه در برزخ مبارزه با باس گیر کرده بودم.
در دنیای آرام و در عین حال خطرناک Hallownest، نیمکت ها تنها مکان امن برای استراحت و ذخیره پیشرفت هستند. تصویری که در ادامه می بینید، یکی از همین لحظات آرامش بخش را به تصویر می کشد، لحظه ای که در آن پرواز پر استرس، از من دریغ شد.

این تصویر آرام، در تضاد کامل با آشفتگی ای قرار دارد که من در آن پرواز تجربه کردم.
اعتبار تصویر: Team Cherry
این، فکر می کنم، بدترین تجربه بازی کردن در زندگی من بود. با این حال، حالا زمان بازگشت به Hollow Knight برای Silksong فرا رسیده است. من به طرز ناراحت کننده ای بین دو نفر فشرده شده بودم که تمام تلاششان را می کردند تا بزرگسالان مناسبی در کت و شلوار های مناسب با شغل های مناسب باشند، در حالی که من در یک بازی ویدیویی شکست می خوردم. در حین انجام این کار، من بیشتر و بیشتر کلافه و گرم شدم، اما در یک محیط عجیب و غریب حرفه ای به دام افتاده بودم، نه فضای فیزیکی و نه اعتماد به نفس اجتماعی را داشتم که یا از حال بروم یا آرام شوم. برای بدتر شدن اوضاع، من دیر می رسیدم، و نور خشن هواپیما با آسمان پاییزی که به سرعت خلق و خوی من تاریک می شد، در تضاد بود.
دوست دارم فکر کنم که آن باس را شکست دادم. راستش را بخواهید، یادم نمی آید، و واقعاً نمی خواهم سیو قدیمی Switch خود را بیرون بیاورم تا بررسی کنم، اما می دانم که Hollow Knight را تمام نکردم، و با نگاه کردن به لیست باس هایی که به یاد دارم شکست داده ام، فکر نمی کنم حتی نیمی از آن را هم رفته باشم. همچنین می دانم که هرگز از اواخر سال 1397 به بعد آن نسخه Switch را بر نداشته ام، و ترجیح می دهم کل بازی را روی PC دوباره دانلود کنم تا حتی شروع به مرور تجربه ای که آن زمان داشتم، نکنم.
و بدترین بخش این است که من دوست ندارم Silksong را بدون اتمام Hollow Knight بررسی کنم. برای درک کامل Silksong و مکانیک های جدیدش، مانند نحوه ارتقاء سوزن در بازی Silksong، ابتدا باید بازی اول را به پایان برسانم. این اجبار برای بازگشت به Hollow Knight برای Silksong اجتناب ناپذیر است. تنها عاملی که به نفع من به نظر می رسد این است که مغز من تقریباً تمام جزئیات گیم پلی را از آن روز سرنوشت ساز پاک کرده است، بنابراین وقتی ناگزیر تسلیم شوم و برای بازگشت به Hollow Knight برای Silksong به Hallownest برگردم، مثل این است که برای اولین بار آن را تجربه می کنم.
در نهایت، یک تجربه بد نباید مانع لذت بردن از یک شاهکار شود. سفر دوباره به Hallownest، با وجود خاطرات ناخوشایند، فرصتی برای پاک کردن آن کارمای قدیمی و آماده شدن برای ماجراجویی جدیدی است که Silksong وعده آن را می دهد. این بازگشت نه تنها برای تکمیل یک بازی، بلکه برای جایگزین کردن یک خاطره تلخ با تجربه ای جدید و لذت بخش است.