One Battle After Another جدیدترین فیلم در مجموعه طولانی فیلم هایی است که باعث شده من باور کنم فیلم های بزرگ با بودجه های نجومی روز به روز کمیاب تر می شوند، و این برای وضعیت سینمای کم هزینه هالیوود و صنعت سینما اتفاق خوبی است. تریلر اکشن کمدی سیاه (ساتیریک) پاول توماس اندرسون با یکی از بهترین امتیازات Rotten Tomatoes سال اکران شد و از همین حالا هم برای همه دست اندرکارانش هیاهوی قابل توجهی برای اسکار به پا کرده است.
با این حال، ممکن است تمام این تمجیدها در مورد سودآوری اهمیت چندانی نداشته باشد. یکی دیگر از نکات کلیدی در مورد One Battle After Another هزینه های گزاف آن است که طبق شایعات بین 130 تا 175 میلیون دلار بوده است. این یک ریسک بزرگ برای Warner Bros. محسوب می شود، با توجه به اینکه پرفروش ترین فیلم اندرسون در گیشه، فیلم محبوب اسکار There Will Be Blood بود که کمی بیش از 76 میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت.
با این حال، به نظر نمی رسد سودآوری هدف نهایی برای One Battle After Another باشد، اگرچه امتیازات عالی نقدها و بازخوردهای مثبت شفاهی می تواند به دستیابی به آن کمک کند. موفقیت Warner Bros. در سال 1404 به آن اجازه داده است که چنین ریسک هایی را بپذیرد، چرا که آنها اولین استودیویی شدند که در سال 1404 به فروش 4 میلیارد دلار رسیدند، دستاوردی که از سال 1398 قبل از همه گیری COVID-19 به آن نرسیده بودند.
Warner Bros. در سال 1404 به طور اساسی پیشنهاد فیلم های خود را تغییر داد، با تمرکز بر داستان گویی جاه طلبانه و اوریجینال علاوه بر IP های پرمیوم خود. آنها با یک رکورد بی سابقه از هفت فیلم که با 40 میلیون دلار یا بیشتر در گیشه جهانی اکران شدند، پاداش گرفتند و One Battle After Another می تواند هشتمین فیلم متوالی باشد اگر از انتظارات اولیه فراتر رود.
موفقیت Warner Bros. در سال 1404 ممکن است ناخواسته یک الگو برای هالیوود در سال های آینده فراهم کرده باشد. به جای صرف 200 میلیون دلار یا بیشتر برای فیلم های پرفروش و بزرگ که ممکن است سودآور باشند یا نباشند، من معتقدم که شاید پول بیشتری در ریسک کردن بر روی پروژه های اوریجینال با بودجه کمتر و پرخطرتر در طول سال وجود داشته باشد، که نشان دهنده پتانسیل سینمای کم هزینه هالیوود است، درست همانطور که استودیوهای بزرگ قبلاً عمل می کردند.
پتانسیل سینمای کم هزینه هالیوود؛ فیلم های عالی بدون بودجه های سرسام آور
در ادامه بحث پتانسیل سینمای کم هزینه هالیوود، لازم است به فیلم هایی اشاره کنیم که با بودجه های محدود توانستند اثری شگفت انگیز از خود به جای بگذارند. تصویری که در ادامه می بینید، یکی از بارزترین مثال ها در این زمینه است.
گودزیلا در Godzilla Minus One در حال غرش کردن.
این تصویر از فیلم Godzilla Minus One به خوبی نشان می دهد که چگونه می توان با خلاقیت و مدیریت منابع، جلوه های ویژه ای در حد فیلم های پرهزینه تولید کرد و مرزهای کیفی را جابجا نمود.
با شرط بندی بر روی آنچه من آن را “کمیت کیفی” می نامم، به جای اینکه تمام سرمایه خود را روی یک یا دو فیلم در سال بگذارند، استودیوهای فیلمسازی می توانند با واقعیت در حال تغییر گیشه پسا-COVID سازگار شوند، که به سادگی هرگز به سطوحی که قبل از ظهور واقعی استریم دیدیم باز نخواهد گشت. این یک استراتژی است که می تواند کارساز باشد، و رک و پوست کنده باید کارساز باشد، با توجه به اینکه مخاطبان در عصر دیجیتال چگونه فیلم ها را تجربه می کنند.
خوشبختانه، هالیوود نمونه های اخیر متعددی را ارائه کرده است که نشان می دهد چه معجزاتی را می توان بدون بودجه های سرسام آور برای جلوه های ویژه رقم زد. این امر به ویژه برای ترویج سینمای کم هزینه هالیوود اهمیت دارد. در سال 2023، تاکاشی یامازاکی با فیلم Godzilla Minus One جهان را متحیر کرد، که حدود 10 تا 15 میلیون دلار هزینه تولید داشت، اما بیش از 113 میلیون دلار فروش کرد، جایزه اسکار بهترین جلوه های ویژه را برد و در لیست بهترین های پایان سال غوغا کرد.
فقط در سال 2025، دو فیلم بزرگ دایناسوری این مفهوم را تقریباً به صورت لحظه ای نشان دادند. Jurassic World Rebirth، جدیدترین قسمت از مجموعه طولانی مدت Jurassic، با وجود نقدهای متوسطی که این فرنچایز را مشخص کرده است، 867 میلیون دلار در گیشه فروخت. با این حال، ساخت آن 180 تا 225 میلیون دلار هزینه داشت و تنها 71٪ رضایت مخاطبان را از طریق Rotten Tomatoes کسب کرد.
تقریباً یک ماه و نیم بعد، اقتباس علمی-تخیلی اکشن ترسناک لوک اسپارک، Primitive War، با اکران بسیار محدود، به 85٪ امتیاز مخاطبان در Rotten Tomatoes دست یافت. جلوه های دایناسورها توسط اکثر کسانی که Primitive War را دیدند، با Jurassic World Rebirth قابل مقایسه تلقی شد و نقدها نشان می دهد که داستان خود فیلم برتر بود. این موفقیت چشمگیر، نمونه دیگری از قدرت سینمای کم هزینه هالیوود است. تفاوت؟ Primitive War بین 7 تا 12 میلیون دلار هزینه ساخت داشت.
روز به روز واضح تر می شود که هزینه کردن صدها میلیون دلار برای یک پروژه نمی تواند کیفیت را تضمین کند، و آن کیفیت نیازی به هزینه صدها میلیون دلاری ندارد. هالیوود ممکن است در حال درک این نکته باشد، به خصوص با شکست فیلم های پرفروش سابق مانند MCU و آپدیت The Brave and The Bold که با وجود ثابت ماندن بودجه ها، حتی به استانداردهای گیشه قبلی نزدیک هم نمی شوند.
ژانر وحشت و سودآوری؛ نمونه ای برای سینمای کم هزینه هالیوود
ژانر وحشت مدت هاست که پیشرو در اثبات این حقیقت است که برای خلق تجربه ای قدرتمند و ترسناک، نیازی به بودجه های نجومی نیست. همانطور که در تصویر زیر مشاهده می کنید، لحظات پر تعلیق و هیجان انگیز می توانند با حداقل امکانات نیز به اوج خود برسند.
کودکان در Weapons در حال فرار.
این نما از فیلم Weapons نه تنها نمونه ای از قدرت ژانر وحشت در ایجاد دلهره است، بلکه شاهدی بر این مدعاست که داستان گویی قوی و کارگردانی هوشمندانه، ستون فقرات سینمای کم هزینه را تشکیل می دهند.
هیچ ژانری بیش از ژانر وحشت ثابت نکرده است که کیفیت نیازی به گران بودن ندارد، به خصوص در سال 1404. ژانر وحشت مدت هاست که به عنوان نسخه ای ارزان قیمت از هنر فیلمسازی، هرچند ناعادلانه، مورد بی مهری قرار گرفته است.
اوضاع در عصر طلایی مدرن ژانر وحشت تغییر کرده است، که در آن برخی از بزرگترین استعدادهای هالیوود (چه در مقابل و چه پشت دوربین) به این ژانر به عنوان یک دریچه قدرتمند برای داستان گویی نگاه کرده اند. کیفیت وحشت در چند سال گذشته رو به افزایش بوده است، اما سال 1403 پتانسیل خام آن برای سودآوری را آشکار کرد.
رازآلود ترسناک پرمخاطب Longlegs با بازی نیکلاس کیج و مایکا مونرو به حق به دلیل کمپین بازاریابی خیره کننده و 128 میلیون دلار فروش گیشه با بودجه 10 میلیون دلاری، سر و صدا به پا کرد. با این حال، فیلم اسلشر کریسمس فوق العاده خونین Terrifier 3 با بودجه 2 میلیون دلاری، 90 میلیون دلار به خانه برد، امتیاز 78٪ Certified Fresh را از Rotten Tomatoes کسب کرد و با امتیاز 85٪ مخاطبان، Longlegs را پشت سر گذاشت.
سال 1404 این روند را ادامه داد، به طوری که چهار مورد از هفت افتتاحیه 40 میلیون دلاری ذکر شده Warner Bros. از فیلم های ترسناک بود. این نمونه ها نشان دهنده اهمیت روزافزون سینمای کم هزینه هالیوود است. در مجموع، فیلم های Sinners، Final Destination Bloodlines، مشاوره Bill Hader برای Weapons و The Conjuring: Last Rites با بودجه ای کلی 243 میلیون دلار، 1.367 میلیارد دلار (و در حال افزایش) فروش داشته اند که یک پیروزی شگفت انگیز برای Warner Bros. و به طور کلی برای ژانر وحشت محسوب می شود.
فیلم های ترسناک خوب نه با هیولاهای گران قیمت CGI و نبردهای شهری، بلکه با فیلمبرداری فوق العاده، تدوین صدا و بازی های قدرتمند هدایت می شوند. این ژانر خود را به بودجه های کمتر وام می دهد، و اکنون که بسیاری از داستان نویسان با استعداد هنر خود را از طریق این دریچه ارائه می دهند، تقریباً تضمین شده به نظر می رسد که شاهد کسب پول زیاد توسط فیلم های ترسناک بیشتری در گیشه خواهیم بود.
یک میلیارد دلار دیگر معیار نیست
با وجود اینکه بحث اصلی پیرامون سینمای کم هزینه است، نباید از یاد برد که فیلم های پرهزینه و پرفروش نیز جایگاه خود را در صنعت سینما دارند. به عنوان مثال، در تصویر زیر یکی از صحنه های نمادین فیلم Avatar را مشاهده می کنید که خود نمونه ای از فیلم های عظیم و بلندپروازانه است.
نیتیری (زویی سالدانا) در کنار جیک (سم ورثینگتون) در درخت زندگی در فیلم Avatar به دنبال یک ووداسپرایت است.
این تصویر از Avatar، یادآور دورانی است که معیار موفقیت گیشه، رسیدن به فروش های میلیاردی بود و فیلم های عظیم از نظر بودجه، نماد قدرت هالیوود محسوب می شدند.
در بیشتر دهه 2010، 1 میلیارد دلار به معیار واقعی موفقیت برای آنچه فیلم های پرمخاطب ممکن بود به دست آورند، و برای مدتی هالیوود توانست فیلم هایی تولید کند که به این نقطه دست یابند. بخشی از آن بدون شک به دلیل پذیرش گسترده تر سینماهای فرمت برتر و هزینه های بالاتر بلیط در آنها، همراه با گسترش بازار چین در آن زمان بود.
این وضعیت درست قبل از شروع همه گیری در اوایل سال 1398 به اوج خود رسید. همانطور که اسکات مندلسون در Puck اشاره کرد، 25 فیلم مختلف بین سال های 2015 تا 2019 در گیشه جهانی به 1 میلیارد دلار یا بیشتر دست یافتند. اوج حماسه Infinity Saga از MCU، فرنچایز تازه احیا شده Jurassic World و معتبرترین بازسازی های لایو اکشن Disney از انیمیشن های کلاسیک، به ایجاد یک معیار غیرواقعی و ناپایدار منجر شد.
میانگین 10 فیلم پرفروش جهانی | |||
---|---|---|---|
سال | میانگین 10 فیلم برتر گیشه | پرفروش ترین فیلم | فروش گیشه پرفروش ترین فیلم |
2016 | 932.6 میلیون دلار | Captain America: Civil War | 1.153 میلیارد دلار |
2017 | 1.012 میلیارد دلار | Star Wars: Episode VIII – The Last Jedi | 1.322 میلیارد دلار |
2018 | 1.103 میلیارد دلار | Avengers: Infinity War | 2.048 میلیارد دلار |
2019 | 1.324 میلیارد دلار | Avengers: Endgame | 2.799 میلیارد دلار |
*2020 | 338.8 میلیون دلار | Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba – The Movie: Mugen Train | 469.1 میلیون دلار |
2021 | 763.9 میلیون دلار | Spider-Man: No Way Home | 1.910 میلیارد دلار |
2022 | 1.021 میلیارد دلار | Avatar: The Way of Water | 2.320 میلیارد دلار |
2023 | 851.5 میلیون دلار | Barbie | 1.447 میلیارد دلار |
2024 | 887.4 میلیون دلار | Inside Out 2 | 1.698 میلیارد دلار |
2025 | 826.5 میلیون دلار | Ne Zha 2 | 1.902 میلیارد دلار |
*شیوع ویروس COVID-19 |
با این حجم پتانسیل سود، توجیه بودجه های بالای 200 میلیون دلار بسیار آسان تر می شود. با این حال، از زمانی که همه گیری COVID-19 به طور موقتی سینماها را از پا انداخت و پلتفرم های استریم واقعاً رونق گرفتند، نشان یک میلیارد دلار تقریباً به یک ناممکن تبدیل شد، نه یک اتفاق رایج.
در سال 1398، نه فیلم به مرز 1 میلیارد دلار رسیدند، اما از آن زمان به بعد هیچ سالی بیش از سه فیلم را ندیده است. در سال 1404، تنها دو فیلم به مرز 1 میلیارد دلار رسیده اند: اقتباس لایو-اکشن Lilo & Stitch (1.037 میلیارد دلار) و فیلم ماجراجویی فانتزی انیمیشن چینی Ne Zha 2 (1.902 میلیارد دلار).
وضعیت عادی جدید به سادگی 1 میلیارد دلار نیست، و نمی توان به بودجه های نجومی فیلم ها برای رسیدن به آن تکیه کرد. مندلسون، مانند سایر کارشناسان، معیار جدید نخبگان را نزدیک تر به 800 میلیون دلار قرار داده است، که بر اساس مجموع فروش گیشه که در دو سال اخیر دیده ایم، معقول به نظر می رسد.
فیلم های بزرگ با بودجه های کلان همیشه به نوعی وجود خواهند داشت
در کنار دگرگونی های اخیر در صنعت سینما، برخی فرنچایزها همچنان توانایی جذب مخاطبان میلیاردی را دارند. تصویری که در ادامه می بینید، یادآور یکی از ماندگارترین لحظات در تاریخ سینمای بلاک باستر است.
آیرون من (رابرت داونی جونیور) در Avengers: Endgame در آستانه اسنپ.
این لحظه کلیدی از فیلم Avengers: Endgame نشان می دهد که چگونه فیلم های رویدادی با بودجه های کلان، در برخی موارد همچنان قادر به خلق پدیده های فرهنگی و جلب تماشاگران عظیم هستند، اگرچه اکنون با چالش های جدیدی روبرو هستند.
برای روشن شدن مطلب، همیشه چندین فیلم رویدادی با بودجه های کلان وجود خواهند داشت. برخی از آثار همیشه مخاطبان جهانی به اندازه کافی بزرگی را جذب خواهند کرد که بتوانند از مرز 1 میلیارد دلار عبور کنند، یا به طور قابل پیش بینی نزدیک به آن باشند. هر فیلم Avatar تقریباً تضمینی برای 1 میلیارد دلار، اگر نگوییم 1.5 میلیارد دلار، است، در حالی که آثار Avengers و Spider-Man در سال 2026 مورد آزمایش قرار خواهند گرفت.
Pixar و Disney Animation Studios اخیراً در مورد فیلم های تضمینی موفق، کمتر قابل اعتماد بوده اند، اما مخاطبان خانواده همیشه از دنباله های پرانتظار حمایت خواهند کرد، حتی اگر عالی نباشند (با تو هستم، Moana 2). DreamWorks Animation نیز به لطف فرنچایزهای Despicable Me و Shrek و دیگران، به نوبه خود به یک غول تبدیل شده است.
تغییر بزرگ این خواهد بود که آیا استودیوها حاضرند سال مالی خود را روی یک یا دو عنوان اصلی به خطر بیندازند یا سهام خود را در طول سال پخش کنند، همانطور که Warner Bros. در سال 1404 انجام داد. این رویکرد به ویژه برای رشد و پایداری سینمای کم هزینه هالیوود حیاتی است. Warner Bros. تا زمان اکران One Battle After Another در اواخر سپتامبر، چندین فیلم پرفروش بزرگ را در جیب خود داشت، بنابراین ریسک ذاتی یک بودجه آنقدر بالا کمتر است.
با انجام تلاش های بیشتر روی فیلم های اوریجینال که قیمت کمتری دارند، استودیوها شانس بسیار بالاتری برای موفقیت در چند مورد از آنها ایجاد می کنند و ریسک استودیو را به حداقل می رسانند. اساساً سوال این می شود: آیا می خواهید 200 میلیون دلار برای یک فیلم پرفروش که ممکن است شکست بخورد، هزینه کنید، یا برای چهار فیلم کوچک تر که هر کدام شانسی برای سودآوری عظیم دارند؟
برای مقایسه، Warner Bros. مبلغ 250 میلیون دلار برای فیلم ماجراجویی کریسمس Red One با بازی دواین جانسون در پایان سال 2024 هزینه کرد که کمتر از 190 میلیون دلار فروش داشت. تنها چند ماه بعد، آنها با فیلم های ترسناک خود به اوج رسیدند و 243 میلیون دلار را به بیش از 1.3 میلیارد دلار تبدیل کردند.
این آشکارا یک مثال گلچین شده برای مقایسه است، اما مفهوم روشن است. به خودتان فرصت های بیشتری برای موفقیت بدهید به جای اینکه تمام تخم مرغ هایتان را در یک یا دو سبد بگذارید، و با این کار ثروت را بین انواع فیلمسازان پخش کنید که می توانند داستان های اوریجینال و صداهای منحصر به فرد را به مرکز صحنه سینمای جهانی بیاورند.
از همین حالا نشانه هایی وجود دارد که اولویت های هالیوود در حال تغییر هستند
باب در One Battle After Another، در یک دست تفنگ و در دست دیگر دستگاه احراز هویت را در دست دارد.
ما قبلاً شاهد تغییری در نحوه تعامل استودیوها با فیلمسازان در پاسخ به روش های متغیر مصرف فیلم ها بوده ایم. بسیاری از بزرگترین نام های هالیوود قراردادهای انحصاری با پلتفرم های استریم امضا کرده اند، که درآمد ثابت و نامربوط به نوسانات گیشه را کسب می کنند و در عین حال آزادی و کنترل خلاقانه بیشتری را حفظ می کنند.
میل به کنترل خلاقانه همیشه یک نقطه اختلاف در هالیوود، به ویژه با استودیوها، بوده است. آنها در تلاش برای محافظت از سرمایه گذاری خود در یک فیلم، از لحاظ تاریخی در فیلم ها دخالت کرده اند تا جایی که آنها را غیرقابل تشخیص کرده اند، و به گروه های تمرکز و بازخوردهای آنلاین بیش از دیدگاه کارگردان اعتقاد داشتند.
با مهاجرت استعدادهای برتر به سمت استریم، استودیوها باید کنترل خود را کمتر کنند و اجازه ریسک پذیری بیشتری را بدهند اگر می خواهند روابط خود را با بهترین فیلمسازان سینما حفظ کنند. ایجاد اعتماد و روابط موفق با استعدادها تنها به نفع استودیوها خواهد بود و در نهایت به فیلم های با کیفیت تر منجر خواهد شد.
فراهم کردن بودجه ای چندین برابر بزرگتر از آنچه پاول توماس اندرسون قبلاً با آن کار کرده بود برای فیلم One Battle After Another توسط Warner Bros. نمونه خوبی از انتخاب آنها برای اعتماد به استعداد و مهارت بازاریابی خودشان است. اندرسون نامزدی های اسکار زیادی دارد، اما او هرگز فیلم هایی که پرفروش گیشه باشند نساخته است، که بودجه ای که به او داده شد را به یک ریسک بسیار قابل توجه تبدیل می کند.
با چنین بودجه بالایی، سودآوری ممکن است یک شانس دور از دسترس باشد، اما با توجه به اینکه آنها تا اینجای سال در وضعیت سوددهی خوبی هستند، Warner Bros. مشکلی با دادن پول به اندرسون برای ساخت فیلمی که می خواهد ندارد. نتایج می تواند شامل روابط عمومی فوق العاده مثبت برای Warner Bros.، ظاهراً چندین نامزدی اسکار برای اندرسون و بازیگران و عوامل او، و حداقل بازگشت بیشتر سرمایه آنها در این فرآیند باشد.
اگر بودجه ها از همان ابتدا نجومی نباشند، دلیل کمی برای عدم اعتماد به یک فیلمساز با استعداد و اثبات شده وجود دارد. اگر فیلم شکست بخورد، ریسک حداقل است. اگر موفق باشد، سود بسیار بیشتری کسب کرده اید. پول حرف می زند، و اگر استودیوهای دیگر درس های درستی از آنچه Warner Bros. در سال 1404 به دست آورد بگیرند، این نگرش می تواند به نگرش غالب در هالیوود تبدیل شود، به ویژه در حوزه سینمای کم هزینه هالیوود، به نفع همه.
بازیگران مرد و زن نیز از چارچوب های معمول خود خارج شده و چالش های خلاقانه جدیدی را پذیرفته اند. شاید مرتبط ترین مثال در حال حاضر دواین جانسون باشد که تقریباً به طور انحصاری در دوران بازیگری خود یک ستاره اکشن فیلم های پرفروش بوده است، اما اکنون وارد یک فیلم بیوگرافی صمیمی و دراماتیک، The Smashing Machine، شده است. این یک زمینه کاملاً جدید برای جانسون است، اما همین حالا هم برای این کشتی گیر-تبدیل-شده-به-بازیگر، هیاهوی اسکار به پا کرده است。
در وضعیت کنونی، من معتقدم استودیوهای هالیوود برای موفقیت در آینده باید مسیری را که Warner Bros. در سال 1404 ترسیم کرد، ادامه دهند. با بازگشت به روزهایی که یک یا دو فیلم بزرگ توسط مجموعه ای متنوع از کمدی ها، درام ها و فیلم های ترسناک با موضوع بزرگسالان پشتیبانی می شدند، استودیوهای مدرن می توانند ریسک خود را به حداقل برسانند و در عین حال فرصت های بیشتری برای موفقیت های با کیفیت بالا و رشد سینمای کم هزینه هالیوود مانند One Battle After Another فراهم کنند.
صنعت سینما در حال تحول است و این تغییر به سمت پروژه های خلاقانه و با بودجه های محدودتر، نویدبخش آینده ای روشن تر برای هالیوود است. رویکردی که استودیوها ریسک های مالی خود را کاهش داده و همزمان فرصت های بیشتری را برای داستان گویی اصیل و باکیفیت فراهم می آورند، نه تنها به نفع فیلمسازان و مخاطبان است، بلکه پایداری و تنوع صنعت را نیز تضمین می کند.
The Death Of The Modern Tentpole: How Hollywood Is Stepping Into A Bold New Era Of Movie Budgets