پیکسار سال هاست که به طور مداوم فیلم های انیمیشن عالی ساخته است و پس از 29 فیلم، می توان گفت که فقط دو مورد از آن ها واقعاً بد هستند، به دلایل مختلف. در این مقاله به بررسی **بدترین فیلم های پیکسار** می پردازیم. پیکسار همچنان یک قدرت بزرگ در زمینه انیمیشن است و سلطنت آن در سال 1995 با Toy Story، اولین فیلم بلند کاملاً کامپیوتری انیمیشن شده، آغاز شد.
از آن زمان، پیکسار از طریق فیلم هایش جهان های مختلفی را کاوش و خلق کرده است، مانند جهان هایی با هیولاها و انسان ها در Monsters Inc.، جهانی با ابرقهرمانان در The Incredibles movies، و جهانی که در آن یک موش به یک سرآشپز تبدیل شد در Ratatouille. در حالی که همه فیلم های پیکسار پرفروش نبوده اند، اما این استودیو به خاطر کیفیت بالای خود شناخته شده است.
با 29 فیلم منتشر شده، بسیاری دیگر که کنار گذاشته شده اند و تعدادی دیگر در دست ساخت، پیکسار هیچ نشانه ای از توقف زودهنگام را نشان نمی دهد. اگرچه این استودیو فیلم های موفق و محبوب زیادی دارد، اما دو فیلم پیکسار وجود دارند که می توان گفت واقعاً بد هستند. این دو اثر نمونه هایی از بدترین فیلم های پیکسار هستند، اما نه به دلایل یکسان.
Cars 2؛ یکی از بدترین فیلم های پیکسار
فیلم Cars 2 به دلیل تمرکز بیش از حد بر شخصیت ماتر و داستانی جاسوسی که از هسته اصلی مسابقات فاصله گرفته بود، مورد انتقاد قرار گرفت.
در این تصویر، لایتنینگ مک کویین و ماتر در کنار فین مک میسیل، یک جاسوس بریتانیایی، دیده می شوند که نشان دهنده تغییر مسیر داستانی این فیلم است.
در زمان نگارش این مطلب، پیکسار هفت فرنچایز دارد: Toy Story، Cars، Finding Nemo، The Incredibles، Monsters Inc.، Inside Out، و Coco، که دومی در آینده نزدیک دنباله ای خواهد داشت. Toy Story بزرگترین و موفق ترین فرنچایز این استودیو است و دومین بزرگترین آن Cars.
فرنچایز Cars در سال 2006 با فیلمی به همین نام، به کارگردانی جان لستر آغاز شد. Cars در آن زمان، بی شک عجیب ترین فیلم پیکسار بود، زیرا مخاطب را به جهانی معرفی کرد که توسط وسایل نقلیه انسان نما پر شده بود، بدون انسان یا حیوانات دیگر. قهرمان Cars لایتنینگ مک کویین (با صدای اوون ویلسون) است، یک ماشین مسابقه موفق.
در راه مهم ترین مسابقه حرفه اش، مک کویین در شهر رادیاتور اسپرینگز گیر می افتد. در آنجا، مک کویین یک بازبینی واقعیت بسیار لازم را دریافت می کند و درس های ارزشمندی درباره دوستی، زندگی و اولویت ها می آموزد. Cars یک موفقیت بزرگ در گیشه بود، بنابراین تعجب آور نیست که یک فرنچایز را آغاز کرد – متأسفانه، Cars 2 در سطح فیلم اول نبود و می توان آن را در میان بدترین فیلم های پیکسار قرار داد.
Cars 2 داستان بزرگ تری داشت، اما آن را به درستی اجرا نکرد. در Cars 2، لایتنینگ مک کویین، بهترین دوستش ماتر (لری د کابل گای) و دیگران برای شرکت در جایزه بزرگ جهانی به آن سوی دنیا سفر می کنند. با این حال، ماتر در یک ماموریت جاسوسی پرخطر درگیر می شود که زندگی او و مک کویین را به خطر می اندازد.
با وجود موفقیت در گیشه، Cars 2 به دلیل طرح داستانی نامنظم، خرده داستان های بیش از حد، لحن ناهمگون، انحراف از مسابقات اتومبیل رانی و تمرکز بر ماتر به جای مک کویین و جایزه بزرگ جهانی، ضعیف ترین فیلم در تاریخ پیکسار است. Cars 2 احساس نمی شود که بخشی از این مجموعه فیلم باشد، و اگرچه Cars 3 یک پیشرفت بود، Cars 2 به این فرنچایز لطمه زد و جایگاه خود را در لیست بدترین فیلم های پیکسار تثبیت کرد.
Lightyear؛ بی هدف ترین و از بدترین فیلم های پیکسار
ایده فیلمی که اندی را به خرید عروسک باز لایت یر ترغیب کرد، جذاب به نظر می رسید، اما اجرای آن نتوانست انتظارات را برآورده کند.
چهره نگران باز در این صحنه، شاید بازتابی از سردرگمی و بی هدفی روایی باشد که منتقدان به فیلم نسبت دادند.
حتی با تمام نقص هایش، Cars 2 به دلیل موفقیت فیلم اول و پتانسیل گسترش این جهان منحصر به فرد منطقی به نظر می رسد. متأسفانه، همین را نمی توان برای یک فیلم در فرنچایز Toy Story گفت: Lightyear، نوع متفاوتی از اسپین آف در جهان وودی و باز. این فیلم نیز یکی از بدترین فیلم های پیکسار محسوب می شود.
Lightyear فیلمی است که اندی از Toy Story قبل از وقایع فیلم اول تماشا کرد و همین باعث علاقه او به شخصیت باز لایت یر شد. بدین ترتیب، Lightyear ماجراهای باز لایت یر (با صدای کریس ایوانز) فضانورد را دنبال می کند، پس از اینکه او در طول یک ماموریت در یک سیاره خصمانه به گل می نشیند.
باز، با کمک یک تیم جدید، سعی می کند راهی برای بازگشت به خانه پیدا کند، اما با زورگ شرور مواجه می شود. در حالی که می توان گفت Lightyear سرگرم کننده است، اما یک افزودنی غیرضروری به جهان Toy Story است، زیرا در نهایت چیز زیادی (یا هیچ چیز) به فرنچایز و داستان باز اضافه نکرد.
Lightyear به دلیل اینکه یک داستان منشأ معمولی و قابل پیش بینی بود، نداشتن ارتباط با Toy Story، عدم افزودن به داستان باز، و پیچش داستانی اش مورد انتقاد قرار گرفت و به یکی از فراموش شدنی ترین و بی هدف ترین فیلم های پیکسار تا به امروز تبدیل شد. این ویژگی ها آن را به یکی از بدترین فیلم های پیکسار تبدیل کرده است.
بیشتر فیلم های کمتر محبوب پیکسار همچنان بسیار عالی هستند
برخی از فیلم های پیکسار مانند لوکا، با وجود داستان های دلنشین و انیمیشن زیبا، به دلیل اکران محدود در دوران همه گیری، آنطور که باید دیده نشدند.
صحنه شام خوردن لوکا، آلبرتو و جولیا، نمونه ای از لحظات گرم و صمیمی است که هسته اصلی این فیلم دوست داشتنی را تشکیل می دهد.
همانطور که در بالا ذکر شد، همه فیلم های پیکسار موفق نبوده اند یا محبوبیتی مشابه Toy Story یا Finding Nemo را ندارند، اما حتی آن عناوین (البته به جز Cars 2 و Lightyear که از بدترین فیلم های پیکسار هستند) همچنان عالی هستند. فیلم هایی مانند The Good Dinosaur و Onward به فراموشی سپرده شده اند، البته نه به این دلیل که بد هستند.
برخی از فیلم های کمتر محبوب پیکسار به دلیل بازاریابی ضعیف اینگونه شدند، که پیدا کردن مخاطب برای آن ها را دشوار کرد. دیگران، مانند Onward، Soul، Luca، و Turning Red، تحت تأثیر همه گیری COVID-19 قرار گرفتند که آنها را مجبور به عدم اکران سینمایی یا اکران های محدود کرد. با این حال، کیفیت (بصری و روایی) آن ها در سطح بهترین های پیکسار است.
همه این فیلم ها که مستقیماً در دیزنی+ منتشر شدند، موضوعات جدی را پوشش دادند که برای پیکسار غریبه نیستند، اما انتشار محدود آن ها به آن ها اجازه نداد به محبوبیتی که می توانستند داشته باشند، دست یابند. دیگران، مانند Elemental و Elio، نیز برای یافتن مخاطبان خود با مشکل مواجه شدند، اما آن ها فیلم های عالی با پیش فرض ها، جهان ها و شخصیت های خلاقانه هستند.
کیفیت ثابت پیکسار، با وجود چالش های اخیر، همچنان شگفت انگیز است
پیکسار با وجود چالش های اخیر در گیشه، همچنان به خلق دنیاهای جدید و داستان های مبتکرانه ادامه می دهد، همانطور که در فیلم آینده Elio خواهیم دید.
این تصویر از فیلم Elio، که شخصیت اصلی را در کنار موجودی فضایی به نام گلوردون نشان می دهد، نویدبخش ماجراجویی دیگری در مقیاس کیهانی از این استودیو است.
اینکه پیکسار فقط دو فیلم بد دارد و فیلم های کمتر محبوبش همچنان عالی هستند، گویای کیفیت بالای این استودیو است. پیکسار با Toy Story شروع قدرتمندی داشت و از آن زمان به بعد همواره در حال بهبود بوده و هرگز کیفیت خود را پایین نیاورده است، حتی اگر برخی از داستان ها کمی ضعیف تر بودند.
مطمئناً، پیکسار در سال های اخیر با مشکلاتی مواجه بوده است، که با همه گیری COVID-19 و انتشار Onward همزمان شد، اما همانطور که در بالا ذکر شد، این چالش ها بیشتر به یک برنامه انتشار متفاوت نسبت داده می شوند تا کیفیت فیلم ها.
پیکسار یک مورد نادر و تاثیرگذار از استودیویی است که تقریباً هیچ فیلم بدی ندارد، و حتی فیلم های بد آن نیز دارای برخی ویژگی های خوب هستند، عمدتاً کیفیت بالای انیمیشن، و این استودیو همچنان با کیفیت و خلاقیت چشمگیر خود، فیلم های بیشتری تولید می کند.
در نهایت، بررسی کارنامه پیکسار نشان می دهد که این استودیو استانداردهای بسیار بالایی در داستان گویی و انیمیشن دارد. اگرچه آثاری مانند Cars 2 و Lightyear به عنوان نقاط ضعف شناخته می شوند، اما اکثریت قریب به اتفاق فیلم های پیکسار، حتی آن هایی که کمتر مورد توجه قرار گرفته اند، همچنان آثاری باکیفیت، خلاقانه و تأثیرگذار هستند که جایگاه ویژه این استودیو را در تاریخ سینما تثبیت کرده اند.