خانه سریال‌ها High Potential فصل 2: داستان Game Maker به پتانسیل هدررفته تبدیل شد
High Potential فصل 2: داستان Game Maker به پتانسیل هدررفته تبدیل شد

High Potential فصل 2: داستان Game Maker به پتانسیل هدررفته تبدیل شد

دسته بندی : سریال‌ها

در این مقاله:

فصل دوم High Potential، با خط داستانی High Potential Game Maker پتانسیل هدررفته، به دلیل راه حل های ناامیدکننده، حفره های داستانی غیرمنطقی، اقدامات خارج از شخصیت و تکیه بر میان برهای رایج ژانر رویه ای، مورد انتقاد قرار گرفته است. این مقاله به تفصیل نشان می دهد که چگونه نویسندگان نتوانستند یک روایت رضایت بخش ارائه دهند و در نهایت پتانسیل `High Potential Game Maker پتانسیل هدررفته` را به عنوان یک آنتاگونیست اصلی هدر دادند.

فصل دوم High Potential به تازگی خط داستانی High Potential Game Maker پتانسیل هدررفته خود را به پایان رساند، و گفتن اینکه راه حل فراتر از ناامیدکننده بود، کم لطفی است. ژانر رویه ای (و تمام گونه های آن) ژانری است که مدتی است وجود داشته. همه چیز از سریال های پزشکی هفتگی تا معمای قتل های کارآگاهی، از همان ضرب آهنگ های کلی این ژانر پیروی می کند. اما این ژانری است که به طرز فریبنده ای درست کردنش دشوار است.

خط داستانی High Potential Game Maker پتانسیل هدررفته در مقابل مورگان در High Potential دقیقاً نشان می دهد چرا.

مشکل این است که یک داستان رویه ای مؤثر به پیچش های عالی و چند سرنخ گمراه کننده نیاز دارد. با این حال، اگر به عنوان یک سازنده سریال Merlin بیش از حد به پیچش ها بپردازید، خطر گم شدن در هزارتو بدون راه خروج واقع بینانه وجود دارد. حداقل، همانطور که فصل دوم High Potential نشان داد، ممکن است در زمان اختصاص یافته راه حل واقع بینانه ای وجود نداشته باشد.

وقتی این اتفاق می افتد، نویسندگان اغلب یک میان بر ایجاد می کنند. آنها به جای پیدا کردن راه خود از هزارتوی روایی به همان شیوه ای که وارد آن شده اند، با دنبال کردن پیچ و خم های منطق برای رسیدن به سمت دیگر، در عوض با یک قمه به دل داستان می زنند و مستقیم از وسط آن می گذرند. این همان چیزی است که به نظر می رسد در قسمت این هفته فصل دوم High Potential اتفاق افتاده است.

اینکه High Potential Game Maker پتانسیل هدررفته مورگان را در آن زمان به سمت مایا هدایت کرد، هیچ منطقی نداشت

در این بخش، به بررسی یکی از صحنه های کلیدی از فصل اول می پردازیم که پتانسیل بالای شخصیت دیوید را نشان می داد.

تصویری از دیوید در High Potential Season 1 در حال لبخند زدن - High Potential Game Maker پتانسیل هدررفته

تصویری از دیوید در High Potential Season 1 در حال لبخند زدن

منبع: از طریق ABC

این تصویر لحظه ای از حضور دیوید در فصل اول را ثبت کرده است که انتظار می رفت نقش پررنگ تری در فصل دوم داشته باشد.

واقعیت بزرگ و خشم آور پایان داستان High Potential Game Maker پتانسیل هدررفته این است که این اتفاق تنها به این دلیل ممکن شد که او، که اکنون می دانیم نام واقعی اش متیو کلارک است، اشتباهات احمقانه و غیرمعمولی مرتکب شد. مغز متفکر دستگیر شد، نه به این دلیل که مورگان او را با درخشش خود شکست داد، بلکه به این دلیل که او خودش را شکست داد، زمانی که هوش خودش در لحظات حساس و به موقع شکست خورد. این معادل داستانی تیمی است که نه به خاطر خوب بازی کردن، بلکه به خاطر بد بازی کردن حریف برنده می شود.

این قسمت فاش می کند که انگیزه اصلی کلارک این بود که افراد ثروتمند را به دام بیندازد و از بین ببرد، کسانی که او مادرش را به خاطر اینکه در کودکی به دروغ به سرقت متهم و زندانی شده بود، مقصر می دانست. مادرش در زندان درگذشت، و تمایل او برای گرفتن انتقام از ثروتمندان به خاطر رفتارشان با مردم عادی مانند مهره های شطرنج، او را به پیش می راند. هدف نهایی او این بود که دِرِک را وادار به کشتن هاوارد کند، و او در این مسیر کاملاً موفق بود که به طور غیرقابل توضیحی، با گفتن به مورگان که از پله های آپارتمانش خارج شود، نقشه خودش را خراب کرد.

او می دانست که گفتن این حرف، او را از اتاقی که مایا در آن زندانی بود، عبور می دهد، همانطور که می دانست مورگان متوجه آن خواهد شد و مایا را پیدا خواهد کرد. اگر او مورگان را به جایی که مایا در آن نگهداری می شد، پس از به دست آوردن مدرکی مبنی بر کشتن هاوارد توسط دِرِک، هدایت می کرد، منطقی بود، اما او به مورگان زمان کافی داد تا مایا را نجات دهد و در نتیجه دِرِک را ناکام بگذارد. چرا فقط چند دقیقه قبل از رسیدن به هدفش از نقشه خود دست کشید؟ هیچ منطقی ندارد.

اشتباهات غیرمعمول High Potential Game Maker پتانسیل هدررفته در بیمارستان در High Potential به سادگی غیرقابل باور است

در ادامه تحلیل خود از شخصیت های کلیدی، به تصویر دیوید گیونتولی در نقش آنتاگونیست مرموز سریال می رسیم.

دیوید گیونتولی در نقش یک تبهکار مرموز High Potential Game Maker پتانسیل هدررفته در High Potential

دیوید گیونتولی در نقش یک تبهکار مرموز در High Potential

این تصویر گیونتولی را در نقش تبهکار نشان می دهد، شخصیتی که قرار بود پیچیدگی های بیشتری داشته باشد اما در نهایت به دلیل ایرادات داستانی، به درستی پرداخته نشد.

در نهایت، مورگان همچنان نتوانست ثابت کند که کلارک، همان High Potential Game Maker پتانسیل هدررفته، همان کسی بود که دِرِک را به دام انداخته و چهار نفر را ربوده بود، اما موفق شد جرم دیگری، کم اهمیت تر، را به او نسبت دهد تا او را دستگیر کند: دزدیدن خون مایا از بیمارستان. این در کارهای پلیسی بی سابقه نیست. این یک تاکتیک رایج است که توسط مجریان قانون واقعی استفاده می شود؛ مشهورترین مثال آن این است که چگونه گانگستر بدنام، آل کاپون، سرانجام به اتهام فرار مالیاتی دستگیر شد، پس از اینکه تمام تلاش ها برای نسبت دادن جرایم جدی تر به او شکست خورد.

اما نحوه دستگیری کلارک، به لطف اشتباهاتی بود که او مرتکب شد و آنقدر احمقانه بودند که فروش آنها به عنوان قابل باور، هم به او و هم به مخاطبان توهین آمیز بود. برای شروع، هیچ راهی وجود ندارد که این نابغه جنایتکار، که تا آن لحظه ده قدم جلوتر از مورگان بود، نمی دانست که در بیمارستانی که او مرتباً داوطلبانه کار می کرد، دوربین های امنیتی وجود دارد. او به سادگی نمی دانست.

دومین اشتباه غیرممکن به تناقض هدایت مورگان به سمت مایا قبل از تکمیل نقشه اش باز می گردد. غیرممکن است که یک فرد عادی، چه رسد به کسی با نبوغ مورگان، متوجه نشده باشد که مایا هنگام پیدا شدن کاملاً سالم بوده است.

میزان خون مایا روی ژاکت در کامیون، همراه با زخم های چاقو، نشان دهنده فردی که به شدت آسیب دیده، شاید مرده بود. عدم وجود جراحات در مایا فوراً به عنوان یک تناقض که نیاز به بررسی بیشتر داشت، علامت گذاری می شد. کلارک ردی از خود به جا گذاشت که هر پلیس نسبتاً خوبی می توانست به راحتی آن را به بیمارستانی که او در آن داوطلبانه کار می کرد، ردیابی کند، ردی که مستقیماً به همان دوربین های امنیتی منجر می شد که کلارک، باز هم، به نوعی به آنها فکر نکرد.

در پایان، دستگیری او برای هم نمایش و هم مخاطبان کاملاً ضد اوج بود. وقتی یک شخصیت به شیوه ای غیرمعمول عمل می کند که به لطف آماده سازی صحیح آن تغییر در داستان به دست آمده باشد، به آن توسعه شخصیت می گویند. وقتی یک شخصیت به شیوه ای غیرمعمول عمل می کند که منطقی ندارد، به آن حفره داستانی می گویند. وفاداری به شخصیت اهمیت دارد، و متأسفانه، High Potential این هفته آن را دور انداخت.

High Potential season 2 برای دستگیری Game Maker به یکی از بدترین عادات ژانر رویه ای متکی بود

با نگاهی دقیق تر به صحنه ای از قسمت افتتاحیه فصل دوم، می توانیم تلاش های مورگان برای حل پرونده Game Maker را مشاهده کنیم.

مورگان در مقابل تابلو پلیس در قسمت افتتاحیه High Potential season 2 در تعقیب High Potential Game Maker پتانسیل هدررفته

منبع: ABC از طریق MovieStillsDB

این تصویر مورگان را در اوج چالش هایش با Game Maker نشان می دهد، اما روند حل این معمای بزرگ به سرعت و با ایرادات داستانی همراه شد.

متأسفانه، میان برهای روایی نامنظمی که فصل دوم High Potential برای پایان دادن به داستان High Potential Game Maker پتانسیل هدررفته اتخاذ کرد، دست به دست عادت بد روایی دیگری می دهد. کلارک به عنوان موریارتی در برابر شرلوکِ مورگان، و استاد در برابر دکترِ مورگان قرار گرفته بود. در حالی که من شخصاً فکر می کنم دینامیک نابغه های خیر در برابر شر شرلوک-موریارتی به ندرت در تلویزیون به خوبی اجرا می شود، داستان High Potential Game Maker پتانسیل هدررفته یک دینامیک جدید را معرفی کرد که قبلاً ندیده بودیم.

در قسمت افتتاحیه فصل دوم High Potential، مورگان در آستانه از هم پاشیدن بود، و یک خط داستانی بالقوه جذاب را پایه ریزی می کرد که در آن مورگان یاد می گیرد چگونه با عدم هوشمندترین فرد در اتاق بودن کنار بیاید. او حتی اشاره کرد که در درک اینکه چگونه کسی با سطح نبوغ خودش می تواند از آن برای آسیب رساندن به دیگران استفاده کند، مشکل داشت.

فینال فصل اول High Potential این انتظار را ایجاد کرد که High Potential Game Maker پتانسیل هدررفته به عنوان یک محرک اصلی داستان، اگر نه شرور اصلی فصل، درگیر خواهد بود. اما High Potential season 2 به جای برآورده کردن آن قول، به سرعت آن را جمع بندی کرد و Game Maker را به یک خط داستانی بی اهمیت تبدیل کرد، با هدف آشکار باز کردن راه برای معمای رومان تا در مرکز توجه قرار گیرد.

این اولین برنامه ای نیست که در یک فینال یک معما یا شخصیت را برای اینکه در فصل بعدی نقش اصلی را ایفا کند، معرفی می کند، فقط برای اینکه آن را به راحتی در یک یا دو قسمت حل کند. متأسفانه، این روند نگران کننده کاهش قسمت های سریال در تلویزیون شبکه ای بیش از حد رایج شده است. با این حال، این از ناامیدکننده بودن شکست High Potential کم نمی کند.

مگر اینکه فصل دوم High Potential از Game Maker به عنوان سکوی پرتابی برای تسریع تکامل شخصیت مورگان یا نیرویی تأثیرگذار در پشت اقدامات آینده اش استفاده کند، دشوار است که فراتر از نیاز نویسندگان به یک کلیشه پایان فصل 1، هدف آن را درک کرد. در هر صورت، مورگان، Game Maker و مخاطبان سزاوار بهتر از این بودند. امیدواریم این برنامه معمای رومان را با دقت بیشتری اداره کند.

در نهایت، تحلیل ما از فصل دوم High Potential نشان می دهد که چگونه تصمیمات داستانی نامناسب و میان برهای روایی می توانند پتانسیل یک داستان جذاب را هدر دهند. عدم وفاداری به شخصیت ها و عجله در حل معماها، تجربه ای ضد اوج را برای مخاطبان رقم زد. امید است که سریال در ادامه مسیر خود، به عمق بیشتری در پرداختن به شخصیت ها و پلات ها بپردازد و از تکرار این اشتباهات اجتناب کند تا ارزش واقعی خود را به نمایش بگذارد.

High Potential’s Season 2 Game Maker Story Just Became Wasted Potential

نویسنده:
تاریخ بروزرسانی: 24/09/2025
چقدر از این مقاله رضایت داشتید؟
good عالی
mid متوسط
bad ضعیف

دیدگاه شما