تلویزیون شبکه ای از دیرباز الگویی برای نحوه پخش و رفتار تلویزیون مدرن بوده است، اما با پخش شدن سریال های بیشتری در پلتفرم های استریمینگ نسبت به همیشه، این روند شبکه ای باعث شده که داستان سرایی به شیوه ای کاملاً جدید با چالش هایی روبرو شود، از جمله کاهش قسمت های سریال.
در طول تاریخ تلویزیون شبکه ای، مدل پایه نحوه وجود برنامه ها عمدتاً در یک پلتفرم و به یک شیوه بوده است.
از اولین تاریخ مستند خود، تلویزیون شبکه ای یک بازی اعداد بوده است. در حالی که برنامه نویسی همیشه آن طور که بینندگان آن را می شناسند نبوده، برنامه ها همیشه تحت تأثیر تبلیغات بوده اند، در گذشته بسیار بیشتر از اکنون. با جاسازی تبلیغات در سریال های اولیه، اوضاع روی صفحه نمایش تغییر کرده تا امکان پخش آگهی های بازرگانی فراهم شود، اما تمام تغییرات دیگر حداقل بوده اند.
برای سال ها، بینندگان تلویزیون به برنامه هایی با زمان بندی مشخص عادت کرده بودند، با برنامه هایی که در پاییز به شبکه خود بازمی گشتند یا اولین بار پخش می شدند و سپس تا بهار ادامه می یافتند. در سال های اخیر، با افزایش تمایل به آوردن محتوا به پلتفرم های استریمینگ به جای پخش آن در تلویزیون شبکه ای یا کابلی، اوضاع در مورد زمان بندی شروع به تغییر کرده است، که منجر به بحث های جدی در مورد کاهش قسمت های سریال شده.
فصل استاندارد برای چندین دهه گذشته حدود 22 قسمت بوده است. در حالی که برخی از برنامه ها نزدیک به 30 قسمت و برخی کمتر از 20 قسمت داشته اند، هر فصل تقریباً به یک طول است تا امکان برنامه ریزی شبکه را فراهم کند. با این حال، با ورود به چند فصل اخیر تلویزیون شبکه ای به طور خاص، اوضاع تغییر کرده و داستان سرایی روی صفحه نمایش تحت تأثیر قرار گرفته است، عمدتاً به دلیل کاهش قسمت های سریال.
برنامه های تلویزیون شبکه ای با کاهش قسمت های سریال روبرو هستند
این تغییرات در تعداد قسمت ها بر روی داستان سرایی سریال های محبوب نیز تأثیر گذاشته است.
ABC از طریق MovieStillsDB
شخصیت مورگان در سریال High Potential یکی از نمونه هایی است که داستانش باید در فصل کوتاه تری روایت شود.
با گرایش بیشتر برنامه ها به سمت استریمینگ به عنوان راهی برای بهترین داستان سرایی بدون محدودیت های سانسورچیان شبکه یا تبلیغات، اوضاع در تلویزیون شبکه ای به طور چشمگیری تغییر کرده است. در حالی که هنوز یک مدل تجاری قابل دوام برای برنامه های تلویزیون شبکه ای وجود دارد و موفقیت ها هنوز در حال پخش هستند، نحوه جا افتادن برنامه ها تغییر کرده است. برنامه ها مجبور شده اند با روش های جدیدی سازگار شوند. به ویژه، کاهش قسمت های سریال یکی از این سازگاری هاست.
اگرچه تلویزیون شبکه ای از دیرباز استاندارد طلایی تلویزیون بوده است، اما استریمینگ به طرق مختلف آن را به چالش کشیده است، و همانطور که شبکه ها در مورد سریال های خود تصمیم می گیرند، آشکارا در تلاشند تا مدل را تغییر دهند. این تصمیم ها گاهی فراتر از کاهش قسمت ها رفته و به پایان کامل یک سریال منجر می شود، همانطور که در مورد سریال دیو دیدیم که فصل 4 آن رسما تایید نشد. به جای چراغ سبز نشان دادن برای سفارش های 22 قسمتی یا بیشتر برای اکثر برنامه ها، فصل ها کوتاه می شوند، و این کاهش قسمت های سریال گاهی اوقات بیشتر از آنچه هر بیننده قدیمی تلویزیون شبکه ای می توانست انتظار داشته باشد، به چشم می خورد.
حتی با برنامه هایی مانند Will Trent و The Rookie که اخیراً برای جدیدترین فصل های خود سفارش 18 قسمتی دریافت کرده اند، کوتاه کردن فصل ها تفاوت زیادی در داستان سرایی ایجاد می کند. در گذشته، اکثر برنامه ها حداقل 22 قسمت داشتند، اما بسیاری بیشتر. همانطور که تلویزیون شبکه ای سعی می کند با نحوه رفتار و تعامل پلتفرم های استریمینگ رقابت کند، تعداد قسمت های سفارش داده شده کاهش می یابد. این موضوع بر اهمیت درک دلایل کاهش قسمت های سریال تأکید می کند.
تلویزیون شبکه ای با محدودیت های خود به فضای بیشتری برای نفس کشیدن نیاز دارد
سریال های پرطرفدار مانند The Rookie نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند و با چالش فصل های کوتاه تر روبرو شده اند.
ناتان فیلیون در نقش جان نولان در قسمتی از The Rookie
مایک تائینگ / ©ABC/Disney / با احترام از مجموعه اورت
شخصیت جان نولان با بازی ناتان فیلیون، اکنون باید قوس شخصیتی خود را در قسمت های کمتری به نمایش بگذارد.
اگرچه از دست دادن دو تا چهار قسمت ممکن است زیاد به نظر نرسد، از منظر داستان سرایی، از دست دادن قسمت های اضافی آسیب می رساند. داستان سرایی روی صفحه نمایش می تواند فوق العاده پیچیده باشد، و بینندگان معمولاً از شدت فرآیند پشت صحنه آگاه نیستند. نویسندگان تلویزیون، حتی با داستان های اپیزودیک تر، در هر قسمت حجم زیادی از مطالب را برای پوشش دارند. این تأثیر مستقیم کاهش قسمت های سریال بر کیفیت داستان سرایی است.
با پیشرفت توسعه داستان، هر سریال شامل اجزای متحرک بسیاری است که پیش بردن بیش از حد داستان در یک قسمت می تواند برای بینندگان خسته کننده باشد. برنامه های تلویزیونی به بینندگان اجازه می دهند برای هفته ها، ماه ها، حتی سال ها در یک روایت زندگی کنند. دادن زمان به شخصیت ها برای ارتکاب اشتباهات، یک سفارش کامل قسمت ها فضای کافی را فراهم می کند.
بدون سفارش 22 قسمتی برای اکثر برنامه ها، دنیاها کمتر زندگی شده به نظر می رسند، سریال ها می توانند سریع تر پیش بروند، و دنیاهای محبوب تلویزیونی به مکان هایی که قرار است باشند تبدیل نمی شوند. با حذف بخش های اضافی برای ادامه حرکت، بینندگان در نهایت بخش های سرگرم کننده و جدایی ناپذیر از برنامه های مورد علاقه خود را از دست می دهند. به جای توجه به فضای بین لحظات کلیدی، برنامه ها فقط طرح های اصلی خود را پیش می برند. این یکی از پیامدهای منفی کاهش قسمت های سریال است.
تعداد قسمت های بیشتر در تلویزیون شبکه ای به داستان سرایی بهتر منجر می شود
برای داستان گویی عمیق و توسعه شخصیت، تعداد قسمت های بیشتر یک مزیت محسوب می شود.
کولتر شاو (جاستین هارتلی) در حال باز کردن در با حالتی جدی در Tracker
عکس از سرگئی باچلاکوف برای CBS، با احترام از مجموعه اورت
در سریال Tracker، شخصیت کولتر شاو با چالش هایی روبرو است که پرداختن به آن ها در یک فصل طولانی تر می توانست به غنای داستان بیفزاید.
با سفارش های کامل قسمت ها، نویسندگان تلویزیون قادرند داستان های خود را به کامل ترین و بهترین شکل ممکن تعریف کنند. در حالی که برخی از برنامه ها در نهایت به سفارش کامل قسمت ها نیاز ندارند، برنامه های تلویزیون شبکه ای به گونه ای ساخته شده اند که اغلب به 22 قسمت نیاز دارند تا اطمینان حاصل شود که هر لحظه مهم، به خوبی و مستقیماً بیان می شود.
در حالی که همیشه در داستان سرایی در تلویزیون شبکه ای اشتباهاتی رخ می دهد، فرصت دادن به شخصیت ها برای حرکت در دنیای خود بدون اینکه نقاط داستانی ثابت مدام به بینندگان ضربه بزند، می تواند تسکین بخش باشد. اجازه دادن به شخصیت ها برای تعامل واقعی با دنیا می تواند یک سریال را بسازد یا از بین ببرد، و با قسمت های کمتر، این اتفاق کمتر رخ می دهد.
فراهم کردن زمان و فضای مورد نیاز نویسندگان، کارگردانان و بازیگران برای اطمینان از اینکه داستان یک شخصیت به بهترین شکل ممکن عمل می کند، به این معنی است که به برنامه های شبکه ای فضای بیشتری برای گسترش داده شود. برنامه های استریمینگ پارامترهای کمتری نسبت به سریال های شبکه ای دارند، به این معنی است که اصرار شبکه ها بر کاهش قسمت های سریال و پیروی برنامه هایشان از دستورالعمل های استریمینگ محکوم به شکست است. در عوض، تلویزیون شبکه ای باید روی داستان های خود سرمایه گذاری کند.
در نهایت، تلاش تلویزیون های شبکه ای برای همگام شدن با مدل های جدید پخش، ساختار سنتی سریال سازی را دگرگون کرده است. کاهش تعداد قسمت ها، اگرچه ممکن است از نظر تجاری منطقی به نظر برسد، اما فضایی را که نویسندگان برای پرورش داستان و شخصیت ها نیاز دارند محدود می کند و عمق روایی را که بینندگان قدیمی به آن عادت کرده بودند، تحت تأثیر قرار می دهد.
This Network Trend Is Changing TV Storytelling (& It’s Not For The Better)