در بازی Arc Raiders همکاری یا خیانت؟، تجربه بازیکن از همکاری اولیه با سایر بازیکنان به دلیل خیانت های مکرر، به رویکردی تهاجمی و تنها بقا تبدیل می شود، جایی که بی اعتمادی و خشونت بر روابط حاکم است.
“شلیک نکنید!” به سرعت در کامیونیتی بازی Arc Raiders همکاری یا خیانت؟ به معادل “سلام” تبدیل شده. دو غارتگرِ پُرسروصدا، توی حیاطی پر از آوار همدیگه رو می بینن و خشکشون می زنه. چشما باریک می شه. انگشت ها به سمت تفنگ های تو غلاف می لرزه. یه بوته خشک (گلوله خارداری) بینشون غلت می خوره. این لحظه ایه که می تونه به دو شکل کاملا متفاوت پیش بره – یا یه دعوت محتاطانه برای صلح و همکاری تو این برهوتِ خشن، یا یه رگبار ناگهانی گلوله. همه چی به همین یه لحظه بستگی داره. اما… نمی تونیم همه مون با هم کنار بیایم؟
ظاهرا نه. و بعد از شب های زیادی که سعی کردم بهترین ورژن خودم باشم، آماده ام که داستانِ آغازِ شرور شدنم رو بپذیرم. شما ممکنه از من متنفر باشید، کامیونیتی Arc Raiders همکاری یا خیانت؟، اما یادتون باشه: شما منو اینجوری کردید.
Arc Raiders همکاری یا خیانت؟؛ یه غریبه فقط دوستیه که هنوز باهاش آشنا نشدی
در دنیای خطرناک و پساآخرالزمانی Arc Raiders، رویارویی با ناشناخته ها همیشه با چالش هایی همراه است.

این تصویر، فضای پر از تنش و خطرات دائمی بازی را به خوبی نشان می دهد.
(اعتبار تصویر: Embark Studios)
برای بقا در برابر تهدیدات ربات های غول پیکر و بازیکنان دیگر، نیازمند آمادگی کامل و تجهیزات مناسب هستید.

تجهیزات و ربات های بزرگ بخشی جدایی ناپذیر از تجربه Arc Raiders را تشکیل می دهند.
(اعتبار تصویر: Embark Studios)
بازی Arc Raiders باعث شده عاشق این بشم که ربات های غول پیکر لت وپارم کنن.
اولین تجربه ی من از Arc Raiders همکاری یا خیانت؟ تو آخر هفته ی بتای تستر بود، و اون موقع، هیچ کس روی همکاری حساب نمی کرد. ایده ی همکاری با بقیه ی بازیکن ها؟ خنده دار بود. بازی یه جورایی اصرار مبهمی داشت که لازم نیست هر برخورد به خونریزی ختم بشه، که می تونیم تو این برهوت دوستی هایی رو بسازیم، اما شنیدن این حرفا تو صدای نیمی از بازیکن ها که سعی می کردن نیمه ی دیگه رو بکشن، سخت بود.
اما ظاهرا وقتی بازی کامل منتشر شد، اوضاع فرق داشت، اینو یکی از دوستام که کلی ساعت تو Arc Raiders همکاری یا خیانت؟ وقت گذرونده بود، بهم توضیح داد. آره، بازی تیمی بیشتر احتمال داشت به درگیری مسلحانه ختم بشه، اینو خودش اعتراف کرد، اما بازی تک نفره چی؟ “من هیچ وقت تو حالت سولو مورد حمله قرار نگرفتم،” او بهم اطمینان داد، با دیدن اینکه چقدر من از صرفا فکر اینکه بازیکن های دیگه ممکنه اطراف باشن، مضطرب و عصبی بودم. اون طور که اون تعریف می کرد، همه ش الهام بخش بود – ریدرهایی که تو آخرالزمان همدیگه رو می دیدن و از طریق انسانیت مشترکشون، با هم بر بزرگترین چالش ها غلبه می کردن.
لحظات نادری از همکاری و اعتماد متقابل می تواند در این دنیای بی رحم شکل بگیرد، اما این لحظات اغلب با تردید و احتیاط همراه است.

این صحنه، ماهیت دوگانه تعاملات بازیکنان را در بازی Arc Raiders به تصویر می کشد.
(اعتبار تصویر: Embark Studios)
نه تنها این، بلکه آداب پذیرفته شده برای این ملاقات های غیرمنتظره از قبل مشخص بود – لحظه ای که بازیکن دیگه ای رو می بینی، ایموت “شلیک نکنید” رو می زنی انگار که زندگیت بهش بسته ست (چون همینطوره) و منتظر می مونی تا طرف مقابل هم همین کارو بکنه. با فرض اینکه اونا هم به شما واکنش نشون بدن، اون موقع می تونی یا راه خودتو بگیری و بری، یا اگه حس رفاقت داری، چت نزدیکی رو باز کنی و یه همکاری دوستانه رو پیشنهاد بدی. هی، یه Omnidroid به اندازه ی کایجو نزدیکه، بیا با هم بریم سراغش و غنیمت ها رو تقسیم کنیم!
خب، من فکر کردم که همه ش خیلی دلپذیر به نظر می رسه. یه بازی مشارکتی که به طور طبیعی از طریق خوبی های اساسی انسانی و عقل سلیم شکل می گیره. من اصلا هیچ چیزی نمی بینم که ممکنه تو این ایده اشتباه پیش بره.
دفتر خاطرات یک غارتگر برهوت و معضل Arc Raiders همکاری یا خیانت؟
رویارویی های غیرمنتظره می تواند به لحظاتی پر از تصمیم گیری های حیاتی منجر شود.

این تصویر، یک رویارویی غافلگیرکننده با غارتگری دیگر را در محیط بازی نشان می دهد.
(اعتبار تصویر: Embark Studios)
روز 1: یه ریدر رو دیدم، دست تکون دادم سلام کردم. بلافاصله با شلیک کشته شدم. شاید مشکل مانع زبانی بود؟ برای اطمینان Duolingo رو دانلود کردم.
روز 2: یه ریدر رو دیدم، این بار فرار کردم. در حین فرار توسط ربات ها شناسایی شدم. ربات ها بهم شوکر زدن، بعد ریدر بهم رسید و با چکش منو زد. تقریبا مطمئنم صدای خنده شو تو چت نزدیکی شنیدم. تو بازخورد بعد از ماموریت “احساسات مختلط” رو اعلام کردم.
روز 3: یه ریدر رو دیدم، فریاد زدم که شلیک نکنه. یادم رفت چیزی در مورد پرتاب نارنجک بگم. دکتر میگه پاها احتمالا قابل وصل مجدد هستن.
روز 4: یه ریدر رو دیدم. سعی کردم پشت یه ماشین پارک شده قایم بشم، به طور تصادفی آژیرشو فعال کردم. ده دقیقه رو دور و بر یه ساختمان اداری موش و گربه بازی کردم و فریاد می زدم که بهم شلیک نکنه. بعد بهم شلیک کرد. Duolingo رو پاک کردم.
روز 5: ریدر فریاد زد شلیک نکنید! برای لحظه ای امیدوار شدم، اما معلوم شد که اون داشت اینو به یه شخص ثالث ناشناخته می گفت، که هر دومون رو با شلیک کشت. احساسات همچنان مختلط باقی موند. مرغ خونگی که تو خونه داشتم، زیر تشک های مبل پول خرد پیدا کرد. مقامات Speranza دارن به جای من، به ارتقای اون فکر می کنن.
روز 6: یه ریدر رو دیدم، فریاد زدم شلیک نکنید. بعد اونم همون رو فریاد زد! سلام و احوالپرسی محتاطانه قبل از اینکه توافق کنیم با هم تیمی بشیم. امید تازه ای به بشریت پیدا کردم. تازه یه لوت خیلی خوب پیدا کردم, و مطمئنم دوست جدیدم هیچ جوره بهم خیانت نمیکـ…
روز 7: زخم ساچمه ای هنوز خوب نشده. مرغم داره تهدید می کنه که اگه به سهمیه نرسم اخراجم می کنه. بشریت سزاوار هر بلاییه که clankers سرش میارن.
با گذشت زمان و تجربیات تلخ، بازیکنان یاد می گیرند که چگونه با محیط خصمانه و بازیکنان دیگر کنار بیایند.

در پایان روز، بقا و جمع آوری غنائم، هدف اصلی در این برهوت بی رحم است.
(اعتبار تصویر: Embark Studios)
در این مرحله، هرگونه اعتمادی که می تونستم به بقیه ی بازیکن ها تو Arc Raiders همکاری یا خیانت؟ داشته باشم، به پودری آغشته به احشا تبدیل شده. حالا وقتی یه بازیکن دیگه رو می بینم، یا برای پناه گرفتن شیرجه می زنم، یا مهارت Security Breach را برای حملات تهاجمی به کار می گیرم، بدون هیچ تلاشی برای مذاکره.
و بیاید در مورد انگیزه هام واضح باشیم – کینه نیست، وحشته، که با هزاران تجربه ی وحشتناک تقویت شده. من یه شرور سبیل چرخون نیستم، من یه حیوان ترسیده ام! این یه حمله ی پیشگیرانه ی اولیه است! هر چیزی که تحمل کردم، اینو تو ذهنم حک کرده که باید اونا رو بکشم قبل از اینکه اونا منو بکشن! و بله، یکی دو بار بازیکن ها به نظر خوب و باحال اومدن. اما خب، من قبلا هم گول خوردم! و هر چقدر لوت بهتری پیدا کرده باشم، کمتر حاضرم خطر خیانت Arc Raiders همکاری یا خیانت؟ رو بپذیرم.
من فرض می کنم همه ش چرخه های خشونت ان، اما هی – حداقل این هیولای بی رحم داره با کوله پشتی پر از شارژر گوشی و قلاده سگ برمی گرده به Speranza. هیچ پشیمانی ای ندارم.
این روایت، عمق تجربه تعاملی بازیکنان در Arc Raiders را نشان می دهد که چگونه محیط خشن و تجربیات تلخ، می تواند شخصیت و رویکرد گیمرها را در برابر دیگران شکل دهد و آنان را از همکاری به سمت استراتژی های بقای فردی سوق دهد.