It: Welcome to Derry به پایان رسید (گرچه محاله که فصل دومی نداشته باشیم… درسته، HBO Max با تخفیف ویژه؟) بعد از هفت قسمت ترسناک و پرهیاهو، با اولین نسل از Losers Club خداحافظی می کنیم… و توصیه می کنیم یه جعبه دستمال کاغذی همراهتون باشید. برای درک بهتر این پایان بندی، در ادامه It: Welcome to Derry قسمت 8 توضیح جامعی ارائه خواهیم داد.
قسمت هشتم و آخر، که توسط جیسون فاکس، یکی از شورانرها، نوشته شده، به راحتی بهترین قسمت فصله. برای درک کامل این پایان بندی، در ادامه خلاصه پایانی It: Welcome to Derry قسمت 8 توضیح کاملی ارائه می دهیم و به سوالات داغتون جواب می دیم – با کمک خود فاکس.
هشدار! بقیه این مقاله حاوی اسپویل های بزرگ برای قسمت 8 It: Welcome to Derry هستش. اگه هنوز قسمت ها رو ندیدید، همین الان برگردید!
It؛ Welcome to Derry قسمت 8 توضیح؛ خلاصه پایان و جزئیات کلیدی
پوستر رسمی سریال که جزئیات و اسرار قسمت پایانی را در خود جای داده است.
(اعتبار تصویر: HBO)
این پوستر نمادی از وحشت و رمز و رازهایی است که در قسمت هشتم Waiting to Derry آشکار می شود.
در پایان قسمت 7، تنها چیزی که روی زمین باقی مونده (به جز اون خنجر) و می تونست پنی وایز رو مهار کنه، به کوره زباله سوز انداخته و نابود می شه. به این ترتیب، پنی وایز از خواب بیدار می شه. قسمت 8 با مه وحشتناکی شروع می شه که دری رو فرا می گیره، که نشون می ده پنی وایز واقعا برگشته. وقتی مدرسه شروع می شه، دانش آموزان به سالن اجتماعات فرا خونده می شن. پنی وایز جسد مدیرشون رو عروسک گردانی می کنه و بعد از رقص کوچک و بامزه اش، درها رو پشت سرشون قفل می کنه.
اون همه شون رو به نورهای مرگ (Deadlights) می کشه و شهر با پوسترهای کودکان گمشده پر می شه. وقتی لیلی، مارج و رونی متوجه می شن همه رفته اند، پوستر گمشده ویل ناگهان به سمتشون شناور می شه. این سه نفر (با خنجر کیهانی در دست) متوجه می شن که زمان زیادی برای نجات دوستشون ندارن، اول سعی می کنن با دوچرخه برن… اما در نهایت تصمیم می گیرن که به جای اون یک کامیون شیر رو بدزدند. این خلاصه ای از آغاز It: Welcome to Derry قسمت 8 توضیح دقیق تری از این وقایع را ممکن می سازد.
در جای دیگه، لروی هانلون به خونه اش زنگ می زنه به امید اینکه ویل گوشی رو برداره، اما به جای اون از پنی وایز تماسی دریافت می کنه. اون با عجله میره تا دیک هالوران، تنها امیدش، رو پیدا کنه و او را از خودکشی منصرف می کنه. هر دو به خونه رز میرن، جایی که لروی با شارلوت که به طور قابل درکی پریشان و ناراحته، هنک گروگان نگران، و تانیل که همیشه آرومه روبرو می شه. رز می دونه که دیک تنها امیدشون برای پیدا کردن پنی وایزه، اما اون توضیح می ده که نمی تونه درست فکر کنه (به خاطر اینکه جعبه سیاه ذهنش در قسمت 6 باز شده است).
برای کمک به ساکت کردن صداها، رز به دیک یک داروی توهم زا به نام ریشه ماتورین می ده و این به اون اجازه می ده که لیلی، رونی و مارج رو که قبل از اینکه کامیون شیر رو به هم بکوبن، بر سر خنجر می جنگند، به وضوح ببینه. آن ها با عجله وارد ون می شن، و دیک به آن ها مسیر رو می گه. معلوم می شه که خنجر اثر عجیب و نامطلوبی روی کسی که برای مدت طولانی اون رو نگه می داره، داره – و اون ها تصمیم می گیرن از اون به بعد نوبتی اون رو نگه دارند.
خوشبختانه، اون ها تونستن نزدیک جایی که پنی وایز کاروان رو پارک کرده بود، تصادف کنن. اون ها روی یخ می دون و همکلاسی های گمشده شون رو می بینن که در نوعی خلسه شناورند. کاروان باز می شه، خون بیرون می ریزه، و دخترها از خنجر استفاده می کنن تا پنی وایز رو مهار کنن در حالی که اون با دیوانگی دور اون ها می چرخه.
دخترها از هم جدا می شن، و مارج ناگهان خودش رو تنها روی یخ با پنی وایز می بینه. It اون رو با فامیلی صدا می کنه که اون نمی شناسه (اما ما، بیننده ها، حتما می شناسیم): Tozier. دلقک یک پوستر گمشده رو نشون می ده که عکس Richie Tozier روشه، و توضیح می ده که این پسر آینده اونه… کسی که، با کمک Losers Club، در نهایت پنی وایز رو شکست می ده و باعث مرگش می شه. در تلاشی برای جلوگیری از این اتفاق، اون حرکت می کنه تا مارج رو بکشه – اما موفق نمی شه. خنجر کیهانی که در نزدیکیه، او رو در جای خودش میخکوب می کنه.
ون می ایسته، بچه ها از خلسه بیرون می آیند، و لروی و ویل برای لحظه ای دوباره به هم می رسند. تانیل شروع به هدایت همه بچه ها به داخل ون می کنه تا اون ها رو به جای امنی ببره. دخترها خنجر رو به لروی می دهند، که اون رو به تانیل (صاحب اصلی) می ده، و اون دو شروع به دویدن به سمت یک درخت رعد و برق زده می کنن – جایی که آخرین ستون باید قرار بگیره. ناگهان نیروی هوایی ایالات متحده اون ها رو متوقف می کنه و شروع به تیراندازی می کنه. تانیل به طرز غم انگیزی مورد اصابت گلوله قرار می گیره و می میره.
و بقیه سربازان بزرگسالان رو گروگان می گیرن. لروی متوجه می شه که ارتش ممکنه به او و پسرش آسیب برسونه، خنجر رو به ویل می ده و بهش می گه به سمت درخت بدوه. ویل تردید می کنه و اعتراف می کنه که می ترسه، اما لروی بهش اطمینان می ده. سپس ویل حمله رو رهبری می کنه، با لیلی، رونی و مارج که پشت سرش میان. چون ویل برای مدت طولانی خنجر رو نگه داشته، شروع به تغییر شخصیت او می کنه، درست مثل لیلی.
تصویری از شخصیت های اصلی که در لحظات کلیدی قسمت 8 Welcome to Derry به نمایش گذاشته شده اند.
(اعتبار تصویر: HBO)
این تصویر نشان دهنده روابط پیچیده و سرنوشت ساز شخصیت ها در پایان سریال است.
در همین حال، ژنرال شاو با جسارت به سمت پنی وایز که موقتا گیج شده، می ره و بهش می گه که در نهایت آنقدرها هم ترسناک نیست. اون تصمیم می گیره به خودش تبریک بگه که ماتورین لاک پشت رو نابود کرده، لروی و دیک رو متوقف کرده، و عملا پنی وایز رو از خواب بیدار کرده. اما پنی وایز، به یاد می آره که وقتی بچه بوده با شاو روبرو شده (“من هرگز بویی رو فراموش نمی کنم”) و سرش رو می کند.
با کشته شدن شاو و سربازانی که رز، دیک، ویل و لروی رو با تهدید اسلحه نگه داشته اند، پنی وایز آزاد می شه که قدم زنان بره و سعی کنه بچه ها رو از قرار دادن خنجر در جایش بازداره. دیک با فهمیدن اینکه مرگ نزدیکه و دیگه کاری از دستش برنمیاد، از لروی برای نتوانستن نجات پسرش عذرخواهی می کنه.
لروی موفق می شه به پنی وایز شلیک کنه و او رو لحظه ای مهار کنه، که به بچه ها فرصت می ده خودشون رو به درخت برسونن. با این حال، قرار دادن خنجر به قدرتی بیش از آنچه آن ها فکر می کنند لازم داره. دیک ناگهان به سمت ون برمی گرده و مکث می کنه. وقتی رز می پرسه، “چی می بینی؟” دیک جواب می ده، “یک معجزه لعنتی.” ریچ ظاهر می شه (دست در دست جنگجوی بومی از اسطوره گالو) و با حرکت آهسته روی یخ می دوه، و در این فرایند حتما پنی وایز رو دست می اندازه.
پنی وایز قدرتش رو بازمی یابه و بال درمی آره، به سمت لیلی، مارج، ویل و رونی پرواز می کنه – اما ریچ به موقع می رسه و به دوستاش کمک می کنه خنجر رو در زمین فرو کنن. پنی وایز شروع به متلاشی شدن می کنه، گوشت از چهره اش کنده می شه تا اشکال مختلف تهوع آوری را نشان بده قبل از اینکه منفجر بشه – و به پرتو کوچکی از نور تبدیل می شه که دور می شه. بچه ها با چشمان اشکبار به یاد می آورند که یک جفت دست اضافی به آن ها کمک می کرده است – و متوجه می شن که تمام مدت ریچ بوده است.
به صحنه مارج می رویم که به زیبایی در مراسم تشییع جنازه ریچ صحبت می کند، جایی که والدین ویل و ریچ در ردیف اول گریه می کنند. دیک در پشت می ایستد و ریچ را تماشا می کند که دستش را روی شانه های آن ها می گذارد. بچه ها همدیگر را بغل می کنند، و دیک با مهربانی به والدین ریچ می گوید که ریچ پشت سرشان ایستاده – و همیشه همینطور خواهد بود.
همانطور که شروع به ترک این شخصیت ها می کنیم، می بینیم مارج هواپیمای کاغذی ریچ را در یک درخت پیدا می کند، و لیلی به گورستان می رود تا به قبر پدرش سر بزند. با این حال، یک گفتگوی مهم دیگر باید اتفاق بیفتد: در پاتوق، مارج به لیلی درباره لحظه ترسناک تنهایی اش با پنی وایز می گوید. به ذهنش خطور می کند: اگر پنی وایز در این خط زمانی سعی کرد مارج را بکشد تا از مرگ It جلوگیری کند… چه چیزی جلوی او را می گیرد که افراد متولد شده قبل از آن ها، مثل والدینشان، را نکشد؟ فصل دوم، کسی هست؟
در جای دیگه، رونی و ویل از ترک دری و احتمالا فراموش کردن همدیگر ابراز تاسف می کنند… اما این دو لحظه ای فراموش نشدنی را با هم شریک می شوند: اولین بوسه شان. در جای دیگه، دیک برای رفتن به لندن آماده می شه، جایی که عازم می شود تا در یک تفریحگاه سرآشپز شود.
قبل از اینکه هانلون ها بروند، رز از آن ها می پرسه که آیا می خوان مزرعه رو اداره کنن، و استدلال می کنه که اون ها افراد مناسبی هستند که بمانند و به خواب ماندن پنی وایز و امنیت دری کمک کنن. گرچه لروی در ابتدا مخالفت می کنه، اما شارلوت در نهایت نظرش رو عوض می کنه. رونی و هنک با خوشحالی با ماشینشون به آن سوی مرزهای ایالتی می روند. امید موج می زند.
در لحظات پایانی قسمت آخر، به اینگرید کرش می پردازیم که به جونیپر هیل منتقل شده است. 27 سال به جلو می رویم، و او را به عنوان یک زن مسن می بینیم که شادمانه در اتاقش نقاشی می کند. او صدای گریه از راهرو می شنود و وارد اتاق دیگری می شود، جایی که یک زن به طرز غم انگیزی خود را حلق آویز کرده است. روی زمین در حال گریه کسی نیست جز بورلی مارش، که برمی گردد تا با خانم کرش خندان روبرو شود… کسی که به او می گوید هیچ کس در دری واقعا نمی میرد.
ریشه ماتورین چیست؟
(اعتبار تصویر: Warner Bros.)
این فقط یک اشاره به دوست لاک پشتی ازدست رفته مان نیست. ممکنه اون رو به عنوان داروی توهم زایی که مایک هانلون در It: Chapter Two مصرف می کنه، به یاد بیارید تا Losers بتونن مراسم چاد رو انجام بدن.
بعد از اینکه جعبه سیاه مغز دیک هالوران در طول سکانس فاضلاب در قسمت 6 باز می شه، هدیه اش به نفرین تبدیل می شه – و اون با دیدن اشباح مردگان فریادکش و ناله کننده عذاب می کشه. بعد از اینکه پنی وایز ویل رو می بره، لروی برای کمک از دیک خواهش می کنه. رز، نامطمئن از اینکه پنی وایز اون رو کجا برده، می دونه که فقط دیک توانایی پیدا کردن پنی وایز رو داره.
برای ساکت کردن صداها، او به دیک ریشه ماتورین می ده. به دلیل خواص توهم زا و معنوی اون، دیک فورا به لحاظ ذهنی به جایی منتقل می شه که مارج، لیلی و رونی بعد از اینکه کامیون شیر دزدیده شده رو به هم کوبیدن، بر سر خنجر می جنگند. به محض اینکه توانایی اش برمی گرده، او، رز، تانیل، لروی و شارلوت همه سوار ون می شن و در جستجوی پنی وایز به راه می افتن – در حالی که از دستورالعمل های دقیق دیک پیروی می کنن.
در It: Chapter Two، مایک هانلون (دانش مندترین و کتاب خوان ترین عضو Losers Club) مراسم چاد رو بعد از سپری کردن زمان با قبایل بومی کشف می کنه. اون از این مراسم برای دستیابی به یک حالت برتر استفاده می کنه که بهش اجازه می ده ببینه It واقعا از کجا پدیدار شده است، و مقداری از اون رو به بیل می ده. خود این مراسم شامل سوزاندن اقلام خاصی است که برای هر فرد درگیر ویژه است (به عنوان مثال، یک سنگ، یک کلاه حمام، یک کارت بیسبال)… اما در نهایت شکست می خوره.
آیا مارج مادر آینده Richie Tozier، عضو Losers Club است؟
این پوستر رازآلود، ارتباط مارج با آینده Richie Tozier را آشکار می کند.
(اعتبار تصویر: HBO)
پوستر گمشده Richie Tozier، سرنوشت مارج را به شکلی غیرمنتظره به دنیای Pennywise گره می زند.
بله. این یک نظریه نسبتا محبوب در بین طرفداران جوان Welcome to Derry بود – و می توان گفت که بچه ها خوب هستند.
این افشاگری در میانه It: Welcome to Derry قسمت 8 توضیح دقیقی از سرنوشت مارج را ارائه می دهد، وقتی مارج ناگهان خودش را تنها در مه با پنی وایز می بیند. پنی وایز که همیشه اهل نمایش است، او را با فامیلی ازدواج آینده اش خطاب می کند و پوستر گمشدگی Richie Tozier را از It: Chapter One به او نشان می دهد. او توضیح می دهد که این پسر او و دوستانش (Losers Club، البته) هستند که در نهایت او را می کشند. او سعی می کند با کشتن مارج این را جبران کند – اما موفق نمی شود. خنجر کیهانی که در نزدیکی است، او را در جای خود میخکوب می کند.
مطمئن نیستم چه چیزی باعث لو رفتن این موضوع شد، اما طرفداران از همان قسمت اول نظریه پردازی می کردند که مارج مادر Richie Tozier، عضو Losers Club خواهد شد – برخی بر اساس شباهت عینک مارج و ریچی در این مورد مصر بودند، اما برخی دیگر با دقت بیشتری نگاه کردند و حتی حالت های رفتاری ماتیلدا لاولر، بازیگر، را کنار حالت های رفتاری فین ولفهارد در It: Chapter One قرار دادند. به علاوه، مادر ریچی در داستان رسما مارگارت نام دارد… که مارج در واقع یک اسم مستعار برای آن است.
جیسون فاکس، یکی از شورانرها، به GamesRadar+ می گوید: “این ایده با اولین مکالمات بین من و موشیتی ها در مورد اینکه چگونه می توانیم ارتباطاتی بین گروه شخصیت ها در این سریال و فیلم ها ایجاد کنیم و چگونه سعی کنیم ارتباطاتی ایجاد کنیم که بلافاصله آشکار نیستند، شروع شد.
من این ایده را به اندی مطرح کردم، ‘آیا ممکن است شخصیتی داشته باشیم که مادر یکی از Losers ما باشد، تا اشاره ای آشکار از فامیلی نداشته باشیم؟ و اینکه آن افشاگری را تا اواخر فصل متوجه نشوید، و به چیزی تبدیل شود که بیننده بتواند کم کم آن را کنار هم بگذارد – این ایده اول بود.”
“ایده دوم این بود که وقتی تصمیم گرفتیم مادر ریچی می تواند یک فرصت جالب باشد، تصمیم گرفتیم علاوه بر کشف سرگرم کننده ایستر اگ، به یک دلیل عاطفی هم نیاز داریم. و به لحاظ عاطفی، آنچه من به اندی مطرح کردم، این بود که چه می شود اگر خود تصمیم برای نامگذاری پسرش ریچ، ناشی از سفر عاطفی آن شخصیت و رابطه اش با پسری جوان باشد که شاید نامش ریچ بوده و شاید خودش را برای نجات او فدا می کند.” شما هم گریه می کنید؟ من که گریه می کنم.
آیا پنی وایز می تواند در زمان سفر کند؟
تصویری از Bill Skarsgård در نقش Pennywise که قدرت های زمان محور او را به چالش می کشد.
(اعتبار تصویر: HBO)
Bill Skarsgård در این صحنه، چهره ای از ترس و ابهام را به نمایش می گذارد که به بیننده درکی از توانایی های فراتر از زمان Pennywise می دهد.
تقریبا، نه کاملا. “فردا، دیروز؟ همه برای پنی وایز کوچولو یکسانه،” این دلقک ترسناک به مارج در حالی که در مه هستند می گوید، و توضیح می دهد که او مرگ خودش را دیده و این پسرش ریچی و بقیه Losers Club هستند که در نهایت او را می کشند. پنی وایز سپس سعی می کند مارج را بکشد تا از این اتفاق جلوگیری کند، اما با خنجر – که رونی در نزدیکی نگه داشته است – یخ می زند.
برای یافتن پاسخ این سوال، It: Welcome to Derry قسمت 8 توضیحاتی از توانایی های پنی وایز ارائه می کند. به گفته فاکس (که قسمت 8 را هم نوشته)، مسئله این نیست که پنی وایز می تواند سفر در زمان کند، بلکه فقط می تواند گذشته، حال و آینده را به طور همزمان ببیند. مارج بعدا به لیلی درباره این برخورد می گوید و از خود می پرسد که آیا پنی وایز به گذشته باز خواهد گشت تا والدینشان را بکشد.
فاکس توضیح می دهد: “فکر می کنم حجم عظیمی از رمز و راز پیرامون آن لحظه با پوستر بچه گمشده Richie Tozier وجود دارد.” “تمام آنچه این ماجرا به من القا می کند این است که It رابطه یا درک منحصربه فردی با زمان دارد.
من در مورد سفر در زمان نمی دانم… نمی گویم که اینطور نیست… فقط فکر می کنم تنها چیزی که می توانید بر اساس این ماجرا قاطعانه تعیین کنید این است که It زمان را به شیوه ای درهم ریخته و بسیار متفاوت از شما یا من درک می کند. و فکر می کنم پیامدهای آن جذاب و بسیار نامشخص است.”
چرا هانلون ها در دری می مانند؟
تصویری از Jordan Adelepo و Taylour Paige در نقش Leroy و Charlotte Hanlon که تصمیم مهمی برای آینده Derry می گیرند.
(اعتبار تصویر: HBO)
این زوج در یک لحظه کلیدی در قسمت 8، مسئولیت حفاظت از Derry را بر عهده می گیرند.
پاسخ این سوال در It: Welcome to Derry قسمت 8 توضیح می دهد که چرا آن ها در دری می مانند: خلاصه اینکه، آن ها انسان های خوبی هستند. اگر کسی بتواند دری را امن نگه دارد و احتمالا آن را به سمت بهتر شدن تغییر دهد، آن هانلون ها هستند.
در همان انتهای قسمت 8، رز به لروی و شارلوت نزدیک می شود در حالی که آن ها قصد ترک دری را دارند. لروی توضیح می دهد که ارتش به او ترخیص شرافتمندانه داده است (البته در ازای اینکه دهانش را بسته نگه دارد) و اینکه او دیگر به آن ها اعتقادی ندارد. رز پاسخ می دهد، “این نوعی شما را به شخص مناسبی برای زیر نظر گرفتن آن ها تبدیل می کند… شما و شارلوت. می خواهم به ما بپیوندید.
مطمئن شوید که دوستان قدیمی شما، یا هر کس دیگری، [تلاش نمی کند] تا آن قفس را دوباره باز کند.” او توضیح می دهد که این پایان داستان نیست، و آن دو واقعا می توانند کارهای خوبی برای دری انجام دهند.
در ابتدا، لروی مخالفت می کند. اما در حالی که خانواده ماشین را بار می زنند و آماده رفتن می شوند، شارلوت مکث می کند. این یک لحظه دلنشین است: لروی می گوید فکر می کرده این پایان “ماموریت های احمقانه لعنتی” آن هاست، اما شارلوت مطرح می کند که شاید وقت آن است که ماموریت احمقانه لعنتی بعدی با هم باشد. لروی با یک لبخند معنا دار به او نگاه می کند، و بقیه اش تاریخ است.
لازم به ذکر است که در داستان (کنون) نیز هانلون ها در دری می مانند، زیرا ویل هانلون پدر آینده مایک، عضو Losers Club خواهد شد – که یک مورخ دری می شود، و تحقیقات گسترده او در مورد شهر در فهرست رمان It است که بسیاری از سریال پیش درآمد بر اساس آن بنا شده است.
چه بلایی سر دیک هالوران می آید؟
تصویری از Dick Hallorann که به ماجرای سفر او پس از ترک Derry اشاره دارد.
(اعتبار تصویر: HBO)
Dick Hallorann، با تصمیمی غیرمنتظره، مسیر زندگی خود را پس از حوادث Derry تغییر می دهد.
قبل از خداحافظی با هانلون ها، دیک به لروی می گوید که برای امتحان کردن شانسش در آشپزی به لندن می رود. اگر انتظار داشتید دیک بگوید که به هتل اورلوک می رود، چندین سال زودتر از موعد هستید.
در کتاب ها، شکافی در تاریخچه دیک هالوران بین زمانی که او دری را ترک می کند و زمانی که به اورلوک می رسد، وجود دارد. در رمان Pearl تابیتا کینگ، که جزئی از دنیای کتاب استیون کینگ است، دیک به عنوان سرآشپز در یک تفریحگاه در کی وست، فلوریدا کار می کند. کی وست آخرین توقف او قبل از رفتن به اورلوک برای زمستان است. حال، دیک هالورانی که همه ما از The Shining استنلی کوبریک می شناسیم و دوست داریم، در زمان حضورش در اورلوک 70 ساله بود. در رمان، دیک 59 ساله است.
به گفته فاکس، دیک در دوران خدمتش در دری حدود 43 سال سن دارد – به این معنی که هنوز راه زیادی در پیش است تا به کلرادو برود و با خانواده تورنس ملاقات کند.
فاکس فاش می کند: “من هر دو حالت را نوشته بودم.” “یک نسخه از آن صحنه داشتم که می گفت من به کلرادو می روم، بعد نسخه ای از آن صحنه داشتیم که می گفت، من به کی وست می روم. و یک نسخه از آن صحنه داشتم که می گفت، من به لندن می روم. در نهایت، دلیل اینکه لندن را انتخاب کردیم این بود که حس می شد دیک هالوران یک سفر خاص در زندگی اش را به پایان رسانده است.
اما از منظر سنی یا حتی شخصیتی، به ما این حس را نمی داد که مردی که در پایان قسمت 8 با او خداحافظی می کنیم، همان مردی است که در The Shining در اورلوک ظاهر خواهد شد.”
“حس می شد هنوز داستان وجود داشت، هنوز چیزهایی وجود داشت که او قرار بود تجربه کند – ماجراها و شیاطینی برای مقابله بین پایان سریال ما و آغاز The Shining. و بنابراین حتی قرار دادن او، می دانید، در کی وست تا این را نشان دهد که این توقف قبل از The Shining است… او هنوز آنجا نیست. فکر می کنم ماجراهای بسیار دیگری برای او در پیش است بین حالا و آغاز The Shining.”
صحنه پایانی قسمت 8 It؛ Welcome to Derry چگونه مستقیما به It؛ Chapter One گره می خورد؟ چه بلایی سر مادر بورلی مارش آمد؟
تصویری از Beverly Marsh که با پایان شوکه کننده و ارتباط آن با It: Chapter One مواجه می شود.
(اعتبار تصویر: HBO)
لحظه پایانی این قسمت، سرنوشت غم انگیز مادر بورلی مارش را با پیچیدگی های داستان Pennywise پیوند می زند.
اینگرید کرش در ابتدا در It: Welcome to Derry به عنوان یک زن مسن مهربان معرفی شد که نه تنها با لیلی مهربان است، بلکه نسخه های او از پنی وایز را نیز باور می کند. بعدا متوجه می شویم که دلیل باور اینگرید به لیلی این است که پنی وایز پدر اوست (تقریبا). 27 سال قبل، It یک مجری سیرک به نام باب گری را به جنگل کشاند و بدنش را تسخیر کرد – با دلقک رقصنده که به شکل مورد علاقه It تبدیل شد.
معلوم می شود که اینگرید هنوز باور داشت که پدرش هنوز جایی در آنجاست… و آتش سوزی بلک اسپات را آغاز کرد تا پنی وایز را از خواب بیدار کند، با دانستن اینکه او نمی تواند در برابر ترس و وحشت مقاومت کند.
ممکن است صحنه ای را در It: Chapter Two به یاد داشته باشید که پنی وایز در قالب یک زن مسن بدجنس به نام خانم کرش ظاهر می شود، که ما فکر می کنیم فقط تجلی تروما (ضربه روحی) پیرامون پدر آزارگرش است. در پایان قسمت 8 It: Welcome to Derry، به سرعت به It: Chapter One می رویم، جایی که بورلی مارش متوجه می شود مادرش در اتاق بیمارستانش خودکشی کرده است. اینگرید، که حالا یک زن مسن است، پشت سر او ظاهر می شود و با لبخند به او می گوید که هیچ کس در دری واقعا نمی میرد.
فاکس توضیح می دهد: “این همچنین زمینه آن صحنه را در It: Chapter Two تغییر می دهد، زیرا اکنون شما متوجه می شوید، ‘اوه، صبر کنید، دلیلی که It آن شکل را در Chapter Two به خود می گیرد، فقط عذاب دادن بورلی در رابطه با ارتباط آسیب زا او با پدرش نیست.’ “
“این در واقع خراشیدن قطعه ای عمیقا سرکوب شده از تروما (ضربه روحی) در پشت مغز اوست، که همان خانم کرش است که او را در روزی ملاقات کرد که آسیب زاترین رویداد زندگی جوان خود را تا آن لحظه تجربه کرد، که واضح است خودکشی مادرش بود.”
چه کسی در قسمت 8 It؛ Welcome to Derry می میرد؟
تصویری از James Ramer در نقش ژنرال شاو و Jovan Adepo در نقش سرگرد Hanlon در یک لحظه پر تنش.
(اعتبار تصویر: HBO)
این تصویر، تقابل میان شخصیت ها و عواقب مرگبار برخی از آن ها در قسمت پایانی را به تصویر می کشد.
خیلی جسورانه است که فرض کنیم شر موجودی است که می توانید با آن کنار بیایید یا دوست شوید – و به نحوی جان شما را نجات خواهد داد. منظورم شما هستید، ژنرال شاو.
بعد از فصل اول پر از تلفات، قسمت پایانی Welcome to Derry تنها از دست دادن دو شخصیت اصلی (و دو نفر از ساکنان دری: روحشان شاد، مرد شیرفروش) را شاهد است. گرچه پنی وایز بچه های دبیرستانی را با قصد بردن آن ها به سمت مرگ می رباید – اما به لطف فکر سریع لیلی، مارج و رونی، و آن خنجر کیهانی، جان همه آن ها نجات می یابد. متاسفانه، نیروی هوایی ایالات متحده در تلاشی برای جلوگیری از شکست دادن پنی وایز توسط لروی، شارلوت، رز، تانیل و دیک، ظاهر می شود – و در نهایت تانیل را به ضرب گلوله می کشد.
ژنرال شاو، با این باور که در جلوگیری از 27 سال دیگر خواب پنی وایز موفق شده اند، با جسارت به سمت پنی وایز که لحظه ای یخ زده، می رود و به او می گوید که حالا “آزاد” است. پنی وایز ناگهان برخوردش با شاو را از 27 سال قبل به یاد می آورد، و با حالتی ترسناک می گوید که “هرگز” بویی را فراموش نمی کند، و سر شاو را می کند.
تعداد کل مرگ و میر شخصیت های اصلی در فصل 1 حدود هشت نفر است، شامل متی کلمنتس، تدی اوریس، فیل مالکین، سوزی مالکین، کاپیتان پالی روسو، و ریچ سانتوس.
و اگر بقیه تلفات ناشی از آتش سوزی بلک اسپات، کودکان، که خارج از صحنه توسط پنی وایز کشته شده اند (همانطور که پوسترهای گمشدگی آن ها گواه است)، سربازان مختلف و ساکنان دری، و شوهر وحشتناک اینگرید کرش را هم حساب کنیم – تعداد کشته شدگان حدود 90 نفر است.
It؛ Welcome to Derry قسمت 8 توضیح؛ آیا فصل 2 ساخته خواهد شد؟
تصویری از Andy Muschietti، کارگردان سریال، که از برنامه های او برای فصل های آینده پرده برمی دارد.
(اعتبار تصویر: HBO)
Andy Muschietti درباره چشم انداز آینده سریال Welcome to Derry و احتمال تمدید آن برای فصل های بعدی صحبت می کند.
با اینکه در زمان نگارش این مطلب، هنوز چراغ سبز رسمی از HBO وجود نداشته – فصل دوم و سوم Welcome to Derry از همان آغاز سریال، بخشی از نقشه اصلی اندی موشیتی بوده است.
در حالی که قسمت پایانی به سرعت 27 سال به جلو به It: Chapter One می رود، جهت گیری فصل بعدی کم و بیش در طول گفتگوی مارج و لیلی در پاتوق فاش می شود. بعد از اینکه مارج به لیلی فاش می کند که پنی وایز وقتی در مه بودند به او چه گفت، او این نظریه را مطرح می کند، “چه می شود اگر او به گذشته بازگردد و سعی کند کسی را از قبل از زمانی که ما متولد شدیم بکشد؟” و این دقیقا همان چیزی است که موشیتی در ذهن دارد.
اوایل امسال، این فیلمساز برنامه سه فصله خود را برای Welcome to Derry فاش کرد (که باعث گفتگو در مورد اینکه آیا بادکنک های قرمز در سال 1908 وجود داشته اند یا نه شد – بله، لاستیک از قبل وجود داشته است). فصل 1 در سال 1962 اتفاق می افتد، با فصل 2 که 27 سال به عقب و به سال 1935 می پرد، و سپس 27 سال دیگر به سال 1908 در فصل 3.
اگر این سریال تمدید شود، به سال 1935 خواهیم رفت، که زمان قتل عام بدنام باند بردلی است (که انیمیشنی از آن را در تیتراژ ابتدایی و همچنین ماشین بازیافت شده را در قسمت 2 می بینیم).
این مقاله It: Welcome to Derry قسمت 8 توضیح کاملی از پایان سریال و نکات کلیدی آن ارائه می دهد. برای اطلاعات بیشتر، راهنمای ما را در مورد تمام ایستر اگ های قسمت 8 It: Welcome to Derry که شاید از دست داده باشید، بررسی کنید.
پس از بررسی دقیق و جامع قسمت پایانی، می توان دریافت که داستان Welcome to Derry با پیچیدگی های فراوان و ارتباطات عمیق با دنیای استیون کینگ، مسیر خود را به سمت آینده ای پر از پتانسیل ادامه می دهد. این مجموعه توانسته با شخصیت پردازی قوی و روایتی جذاب، پایانی ماندگار را رقم بزند و افق های جدیدی برای داستان های آتی باز کند.
It: Welcome to Derry episode 8 explained – Who dies? How does it connect to The Shining?
