خانه سریال‌ها سه گانه پیش درآمد Star Wars: سقوط دموکراسی و هشداری که باید بشنویم
سه گانه پیش درآمد Star Wars: سقوط دموکراسی و هشداری که باید بشنویم

سه گانه پیش درآمد Star Wars: سقوط دموکراسی و هشداری که باید بشنویم

در این مقاله:

دارث پلیگیس دانا را فراموش کنید، تراژدی واقعی Star Wars: سقوط دموکراسی این است که سیاست های حماسه اسکای واکر جورج لوکاس هیچ وقت اینقدر مرتبط و به روز نبوده است. هر چقدر هم که برخی طرفداران اعتراض کنند، Star Wars همیشه سیاسی بوده است؛ جورج لوکاس در ابتدا از جنگ ویتنام الهام گرفته بود (و بله، او ایالات متحده را به عنوان امپراتوری می دید).

تمام این ها یعنی تونی گیلروی وقتی او و نویسندگانش Andor را خلق کردند، بهترین سریال تلویزیونی Star Wars تا به امروز، کاملا متوجه ماموریت بود. Andor Star Wars است با سیاستی که تا حد “11” بالا رفته است، داستانی عمیقا شخصی از نبرد با فاشیسم. این داستانی بی زمان است که، همانطور که سازندگان Andor اشاره کرده اند، به شکلی نگران کننده به روز و مرتبط شده است. این موضوع به ویژه در مورد Star Wars: سقوط دموکراسی صدق می کند.

گیلروی از تاریخ واقعی جهان الهام گرفت و او فقط راه لوکاس را دنبال می کرد. لوکاس در کن در سال 1384 توضیح داد که او “[پیش درآمدها] را بر اساس تحولات تاریخی از آزادی به فاشیسم الگوبرداری کرده است… من شروع به تحقیق در مورد این کردم که چگونه دموکراسی ها می توانند با رضایت کامل رای دهندگان به دیکتاتوری تبدیل شوند.” این تحقیق عمیقا با مضامین Star Wars: سقوط دموکراسی همخوانی دارد.

با Andor، سیاست ها آشکار و واضح هستند – بخشی به این دلیل که داستان جدید و تازه ای است و فصل 2 در زمانی منتشر شد که به وضوح مرتبط به نظر می رسید. ما بیشتر با پیش درآمدها آشنا هستیم، که این بدان معناست که به راحتی می توانیم هشدارهایی را که لوکاس در آنها می دهد، از دست بدهیم.

هیچ کس متوجه سقوط واقعی جمهوری نشد؛ Star Wars؛ سقوط دموکراسی

صحنه ای نمادین در Revenge of the Sith وجود دارد که پدمه آمیدالا با بازی ناتالی پورتمن به انبوهی از سناتورها نگاه می کند که برای پالپاتین هورا می کشند. “پس آزادی این گونه می میرد،” او مشاهده می کند، “با تشویق های پرشور.” این لحظه ای قدرتمند، دیالوگی فراموش نشدنی است… اما کاملا اشتباه هم هست.

جمهوری در Revenge of the Sith سقوط نکرد. در واقع، خیلی وقت پیش سقوط کرده بود؛ همانطور که منافع شخصی قدرت پیدا کردند، سناتورها از توجه به منافع موکلان خود دست کشیدند، و افرادی که تنها با منافع شخصی خود انگیزه داشتند، دولت را به دست گرفتند. جمهوری در همان لحظه ای که یک لرد سیث در The Phantom Menace صدراعظم شد، سقوط کرد. این لحظه کلیدی، به وضوح نشان می دهد که چگونه Star Wars: سقوط دموکراسی در حال رخ دادن بود.

گاهی اوقات می بینید که طرفداران Star Wars ادعا می کنند The Phantom Menace تا حد زیادی به داستان اصلی بی ربط است؛ حتی دستورالعمل های تماشای Star Wars وجود دارد که این فیلم را حذف می کنند. وقتی آنها این را پیشنهاد می کنند، کل منظور داستان لوکاس را نادیده می گیرند. The Phantom Menace سقوط جمهوری، پایان 25 هزار سال تاریخ است.

و هیچ کس متوجه نشد.

بیست و شش سال پیش، جورج لوکاس به جهان هشدار داد. دموکراسی ها در خطر جدی هستند وقتی منافع شخصی حاکم شود، وقتی سیاستمداران از رسیدگی به امور موکلان خود دست بکشند، و وقتی شرکت ها قدرت بیش از حد پیدا کنند. آنگاه، تنها لازم است که فردی مناسب (یا بهتر بگوییم، نامناسب) فرصت را غنیمت بشمارد.

چگونه پالپاتین از بحران برای کسب قدرت استفاده می کند

تصویری گویا از چهره واقعی شرارت در کهکشان.

امپراتور پالپاتین/دارث سیدیوس در Revenge of the Sith با چشمان سیثی اش که از زیر شنلش پیداست، Star Wars: سقوط دموکراسی

این تصویر نمادی از پنهان کاری و سپس آشکار شدن قدرت تاریک پالپاتین است که در طول سقوط جمهوری نقش محوری داشت.

بخش آغازین The Phantom Menace صحنه را می چیند و تایید می کند که این زمانه ای از بی ثباتی سیاسی و اقتصادی است. این همان چیزی است که وقتی می گوید “مالیات ستانی از مسیرهای تجاری به سیستم های ستاره ای دوردست مورد اختلاف است” واقعا منظورش است. اگرچه پیش درآمدها هرگز این را به صراحت بیان نمی کنند، اما بهای چنین بی ثباتی همیشه توسط شهروندان عادی پرداخت می شود. این بی ثباتی بستر لازم برای وقوع Star Wars: سقوط دموکراسی را فراهم کرد.

این پس زمینه برای به قدرت رسیدن پالپاتین است. مانند هر مستبدی، او یا از لحظات بحران استفاده می کند یا آنها را ایجاد می کند تا به عنوان بهانه ای برای کسب قدرت بیشتر به کار گیرد. او در ابتدا جاه طلبی خود را پنهان می کند و وانمود می کند که تمایلی به نامزدی برای صدارت ندارد، بعدها ادعا می کند که قدرت های اضطراری نمی خواهد و مشتاق است از آنها خلاص شود.

Revenge of the Sith زمانی است که پالپاتین چهره واقعی خود را به کهکشان نشان می دهد. جذابیت شی و پالپاتین همیشه شرارت دارث سیدیوس را پنهان می کرد، اما اکنون نقاب برداشته شده است. اما دیگر دیر شده است؛ هیچ راهی برای مبارزه با او باقی نمانده است.

پالپاتین وانمود می کند که از قانون اساسی دفاع می کند

فضای وسیع و باشکوه سنای کهکشانی، جایی که سرنوشت جمهوری رقم خورد.

اتاق های سنا در کوروسانت در سه گانه پیش درآمد Star Wars، Star Wars: سقوط دموکراسی

در این مکان بود که پالپاتین با تظاهر به دفاع از قانون اساسی، آرام آرام قدرت را در دست گرفت و بنیادهای دموکراسی را فرسوده ساخت.

پالپاتین بسیار مراقب است که خود را به عنوان مدافع جمهوری و قانون اساسی آن معرفی کند، نه کسی که آن را نابود خواهد کرد. اتاق های او حاوی مجسمه هایی به افتخار چهار حکیم دوارتی است، فیلسوفانی که جمهوری و قانون اساسی آن را شکل دادند. وقتی پالپاتین در برابر سنا می ایستد، ادعا می کند که هر کاری انجام می دهد به خاطر جمهوری است.

“من اجازه نخواهم داد این جمهوری، که هزاران سال پابرجا بوده است، به دو نیم تقسیم شود،” پالپاتین در Attack of the Clones اصرار می کند. آن جمله به آرامی در حال توجیه یک تغییر عمده در قانون اساسی جمهوری است، تغییری از یک دولت صلح آمیز به یک قدرت نظامی گرا، که رابطه ای جدید بین دولت و مردمش ایجاد می کند.

اینگونه است که هر مستبدی عمل می کند. آنها قانون اساسی را در آغوش می گیرند، تظاهر به میهن پرستی می کنند و مراقبند خود را چیز جدیدی معرفی نکنند. آنها به قانون اساسی خیانت می کنند حتی در حالی که به آن چسبیده اند؛ آنها به ترس از تغییر متوسل می شوند، ترسی که در زمان بحران حتی بیشتر است، تا چنگ اندازی خود به قدرت را توجیه کنند که در واقع بزرگترین تغییر از همه است. این تاکتیک ها، نقشه های اصلی در فرایند Star Wars: سقوط دموکراسی هستند.

تا زمان Revenge of the Sith، سنا تقریبا به اندازه یک جام روی طاقچه قدرت داشت. سنا برای دو دهه دیگر به حیات خود ادامه می داد، اما تنها به این دلیل که پالپاتین دیگر اهمیتی به آن نمی داد؛ تا آن زمان، او تمام قدرت هایی را که قانون اساسی می توانست به او بدهد، و حتی بیشتر از آن را به دست آورده بود. سنا بی معنی شده بود.

چرا محفل جِدای سقوط کرد

لحظه ای حیاتی که نشان دهنده خیانت بزرگ و اجرای فرمان 66 است.

فرمانده کودی در Revenge of the Sith فرمان 66 را دریافت می کند، Star Wars: سقوط دموکراسی

در این صحنه، وفاداری کلون ها به فرمان پالپاتین، نقطه اوج سقوط جدای ها و تغییر مسیر تاریخ کهکشان را رقم زد.

و سپس به جِدای می رسیم. حافظان جمهوری، جِدای به طور سنتی به عنوان یک نهاد جداگانه، بدون محدودیت های سیاسی، ایستاده بودند. این وضعیت در طول 200 سال قبل از پیش درآمدها تغییر کرده بود، و جِدای اکنون به سنا و – به ویژه – به صدراعظم وابسته شده بودند. جِدای درگیر سیاست شدند و همین عامل نابودی شان بود.

جِدای در سیاست بد هستند. تمرکز آنها بر تعادل و “نیرو” (The Force) به این معنی است که آنها واقعا شور و اشتیاق هایی را که محرک سیاست هستند، درک نمی کنند؛ جِدای هایی که سعی می کنند در آب های سیاسی حرکت کنند، خود را در آنها گم می کنند. قابل توجه است که جِدای سابق که شاگرد پالپاتین شده، دوکو، نیز کسی است که آشکارترین استقبال را از قدرت سیاسی می کند؛ او خود را “کنت” می خواند.

The Clone Wars به دام نهایی جِدای تبدیل شد. جنگ درباره سلطه است، که کاملا با جنبه روشن “نیرو” (The Force) بیگانه است؛ با جنگیدن، جِدای تعادل خود را از دست دادند. در Star Wars: The Clone Wars، یک جِدای سرکش به نام باریس آفی یک حمله تروریستی به معبد جِدای انجام داد و در نهایت آن را با یک سخنرانی مهیج توجیه کرد:

“حمله من به معبد، حمله ای به آنچه جِدای به آن تبدیل شده اند بود. ارتشی که برای سمت تاریک می جنگد، از نوری که زمانی بسیار گرامی می داشتیم، سقوط کرده است.”

دیو فیلونی، هم خالق Clone Wars و شاگرد جورج لوکاس، حقیقت نگران کننده را تایید کرده است؛ هر چقدر هم روش های او وحشتناک بوده باشد، باریس آفی در مورد جِدای حق داشت. بدتر از آن، جِدای ها – که خود را به این شدت به جمهوری وابسته کرده بودند – نمی دانستند که فقط ابزاری مفید هستند. آنها ناگزیر کنار گذاشته می شدند.

باز هم، اینگونه است که مستبدان به قدرت می رسند. آنها به ایمان به همان اندازه که به قانون اساسی چسبیده اند، می چسبند (شاید حتی بیشتر). آنها ادیان را تشویق می کنند تا اصول خود را در پی دستیابی به قدرت سیاسی به خطر بیندازند، تا جایی که پیروانشان هر آنچه را که قرار بود نماینده اش باشند، فراموش کنند. و سپس، ناگزیر، آن ایمان کنار گذاشته می شود – ابزاری که دیگر نیازی به آن نیست. تمام این ها گواه آشکاری بر پیامدهای دردناک Star Wars: سقوط دموکراسی است.

اینگونه است که دموکراسی ها می میرند؛ Star Wars؛ سقوط دموکراسی

نگاه نافذ پالپاتین به آناکین جوان، آغازی بر طرح های شیطانی برای نابودی جمهوری.

پالپاتین در The Phantom Menace، در حال صحبت با آناکین، Star Wars: سقوط دموکراسی

این گفتگوی اولیه، بذر فساد را در ذهن آناکین کاشت و او را به سمت سرنوشتی تاریک و نقش آفرینی در سقوط دموکراسی رهنمون ساخت.

“همه دموکراسی ها به دیکتاتوری تبدیل می شوند،” لوکاس در مصاحبه ای با مجله Time که در سال 1381 منتشر شد، گفت. “اما نه با کودتا. مردم دموکراسی خود را به یک دیکتاتور می دهند، چه ژولیوس سزار باشد، چه ناپلئون یا آدولف هیتلر. در نهایت، عموم مردم با این ایده همراه می شوند… چه نوع چیزهایی مردم و نهادها را به این سمت سوق می دهد؟”

ما تمایل داریم سه گانه پیش درآمد را به عنوان داستان سقوط آناکین اسکای واکر به سمت تاریک ببینیم، و این درست است؛ اما این فیلم ها چیزی فراتر از آن هستند. سقوط آناکین عمدا با سقوط خود جمهوری موازی سازی شده است، همانطور که یک سیستم خوب خراب شده و فاسد می شود. در روایت این داستان، لوکاس عمدا از درس های تاریخ الهام گرفت.

Andor تونی گیلروی به عنوان داستان Star Wars با چاشنی سیاسی تند مورد تحسین قرار گرفته است. اما سیاست همیشه وجود داشته است، و پیش درآمدها به طور خاص هشدار لوکاس در مورد چگونگی مرگ دموکراسی ها هستند. اگر Andor، که به عنوان فیلمی مثل Andor: «One Battle After Another» میراث دار شگفت انگیز Andor شناخته می شود، به همان اندازه که مفسران فکر می کنند به روز و مرتبط است، پس زمان آن رسیده است که اهمیت پیامی را که پیش درآمدها نیز منتقل می کنند، درک کنیم.

همانطور که فیلسوف اسپانیایی جورج سانتایانا مشاهده کرد، “کسانی که نمی توانند گذشته را به خاطر بسپارند محکوم به تکرار آن هستند.” لوکاس صرفا درس های دیروز را در قالبی متفاوت، به عنوان یک داستان پریان مدرن، شاید یک تمثیل، ارائه کرد؛ تنها سوال این است که آیا ما از آن درس خواهیم گرفت یا خیر.

در طول این مقاله به بررسی عمیق چگونگی نمایش سقوط دموکراسی در حماسه Star Wars، به ویژه در سه گانه پیش درآمد و سریال Andor پرداختیم. دیدیم که چگونه لوکاس با الهام از تاریخ واقعی، هشدارهایی درباره فرسایش تدریجی آزادی، سوءاستفاده از بحران ها برای کسب قدرت، و فریبکاری مستبدان در ظاهر دفاع از قانون اساسی ارائه می دهد. همچنین به نقش محفل جدای و اشتباهاتشان در این فرایند اشاره شد، که همگی نشان دهنده اهمیت هوشیاری در برابر تهدیدات پنهان و آشکار دموکراسی هستند.

George Lucas’ Prequel Trilogy Offers The Warning We Need To Hear

نویسنده:
تاریخ بروزرسانی: 08/10/2025
چقدر از این مقاله رضایت داشتید؟
good عالی
mid متوسط
bad ضعیف

دیدگاه شما